درس‌هاي آينده‌پژوهي براي همه- قسمت چهارم- تصاوير بزرگ از آينده

 اغلب ما با داستان‌هاي ژول ورن آشنا هستيم، ژول ورن تلاش مي‌كرد تا با ساخت تصاوير آينده يك آينده باورنكردني را نشان دهد اما بعد از او، اين تصاوير انگيزه ساخت همان آينده شد و آرزوهاي علمي- تخيلي كتابهاي ژول ورن امروز بخشي از زندگي روزمره و حيات جهاني انسان ها است. هر سفينه كه به فضا مي‌رود يا هر زيردريايي در عمق آب‌هاي اقيانوس‌ها و هر پرواز بلند مدت بين قاره‌ها بخشي از روياهايي است كه تصاوير آن توسط ژول ورن به تصوير كشيده شده بود.

تصاویر آینده دقیقاً همان چیزی است كه ما پس از تحقق برنامه‌هایمان یا پس از طی روندهای موجود و یا با توجه به گزاره‌های پیش‌گویانه به دنبال یا منتظر دیدن آن‌ها هستیم؛ بنابراین فرآیند شكل‌گیری این تصاویر و گونه‌های آن می‌تواند موضوع بحث ما قرار گیرند..

 جيمز ديتور يكي از بزرگان آينده‌پژوهي، این‌طور می‌گوید: «... یکی از مواردی که آینده‌پژوهی سعی در انجام آن دارد کمک به افراد برای بررسی و روشن ساختن تصویر‌هایشان از آینده است – ایده‌ها، ترس‌ها، امیدها، باور ها و نگرانی‌هایشان از آینده- تا بلکه بتوانند کیفیت تصمیم‌هایي كه تحت تاثير اين عوامل اتخاذ مي‌شود را بهبود بخشند.» در نظر ديتور آينده  احتمالاً از درهم‌كنش چهار مؤلفه رويدادها ، روندها ، تصويرها و اقدام‌هاي خود ما پديد مي‌آيد؛ البته در قسمت‌هاي قبلي، درباره روند صحبت كرده‌ايم.

 تصاوير بزرگ معمولا از گذشته هاي با شكوه يا از شخصيت‌هاي بزرگ توليد مي‌شوند و براي ما گيلاني‌ها، تصاوير بزرگ اصلا چيزدور و غير قابل تصوري نيست؛ شخصيت‌هاي بزرگي مثل، روحاني آزادي‌خواه مترقي، ميرزا كوچك جنگلي يا بزرگ مرد علوم ديني و عرفان اصيل اسلامي، آيت الله العظمي بهجت، جراح بزرگ دنياي پيچيده مغز انسان، پرفسور مجيد سميعي، استاد مهندسي برق، پروفسور فضل الله رضا، اولين‌ دكتراي زبان فارسي دكتر محمد معين و صدها دانشور، دانشمند و عالم برجسته ديني در تاريخ پر شكوه  گيلان، همه تصاويري از گذشته براي ساخت آينده هستند، اين افتخارآفريني مي‌تواند ادامه داشته باشد، به شرط آنكه اين تصاوير بزرگ از جلو چشمانمان محو نشوند. آينده ما در گرو تكريم اين تصاوير آرماني به نحوي عملي  است.

 نمونه خوب و عجيب درباره تصاوير آينده، مسابقات نقاشي كودكان دنيا در ژاپن است؛ سال‌ها است كه مسابقات نقاشي ژاپن به صورت مكرر در چند شهر اين كشور بين بچه‌هاي همه دنيا برگزار مي‌شود، از ايران، گيلان و حتي روستاهاي گيلان هم بچه‌هاي زيادي در اين مسابقات شركت مي‌كنند، اين كار ژاپني‌ها، تلاشي سازمان‌يافته براي شناخت تصاوير آينده از جهان فرداي ذهن‌هاي كودكان است، به‌نظر مي‌رسد، ما نيز در شهر باران، با برگزاري چنين نمايشگاه‌هايي و شناخت كودكان‌مان مي‌توانيم با ضعف‌ها و توانايي‌هاي خودمان كه در بين تصاوير آينده  ساده شده كودكانمان وجود دارد، آشنا شويم و روند‌ها را با اقداماتي، در جهت حل مشكلات با ساختن چشم‌انداز‌ ترميم‌يافته وضع موجود و تصاوير بزرگ براي آينده،  بازآفريني كنيم.

درس‌هاي آينده‌پژوهي براي همه - قست سوم - مقدمه‌‌اي بر روند‌شناسي:

آينده مثل يك مجسمه از پيش ساخته شده نيست كه يك مسئول شهري در يك مراسم رسمي از آن پرده‌برداري كند و آينده‌پژوهي يك علم شبيه جادو نيست، دقيقا همانطور كه خيلي از پروژه‌هاي شهري جلوي چشم همه مردم ساخته مي‌شوند و عابرين و همشهريان در يك نماي كلي با عكسي و طرحي از آن بناي شهري كه قرار است ساخته شود، آشنا هستند، آينده نيز خيلي وقت‌ها، جلوي چشمان همه ما، در حال ساخته شدن است. بنابراين آينده‌پژوهي مهندسي هوشمندانه آينده است و همه ما مردم يك شهر و ديار، مهندسان هوشمند يك بناي عظيم به نام آينده شهر و كشور عزيزمان هستيم.

البته اين به معني نفي همه روش‌هاي پيشينيان براي فهم آينده نيست، زيرا به گواه تجربيات همگاني در زندگي ما دست كم در شمار زيادي از روش‌هاي هواشناسي سنتي، اين پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هاي دوست‌داشتني ما با نگاهي قليل به آسمان در مواقع زيادي از دستگاه‌هاي عريض و طويل هواشناسي بهتر عمل كرده‌اند، آنها در اثر تجربه يا آموزش‌هايي از گذشتگان به اينچنين دانشي دست يافته‌اند، چنانچه پيش از اين وعده كرده بودم، بايد اينجا در باره غيب‌گويان اندكي توضيح بدهم، غيب‌گويان هم در گذشته‌ها با جمع‌آورري تجربيات ديگران، تعميم آن به آينده‌ها، شناخت طبع مردم هر منطقه، آگاهي نسبي از رازهاي احتماليِ طبقاتِ اجتماعي، شناخت نسبت به ارزش‌هاي جامعه خود و پارامترهاي تاثيرگذار بر افراد، مي‌توانستند الگوهايي كم و بيش چاره‌ساز براي جامعه خود بيان كنند و از اين طريق رشدي درخور كسب مي‌كردند و افرادي صاحب مرجعيت نسبي در افكار عمومي مي‌شدند، البته بصيرت ژرف‌انديشانه، ‌نگاه عميق و تدوين الگوهايي براي شناخت روند‌هاي اجتماعي سياسي و آشنايي با علم ستاره‌شناسي و آگاهي از مواقع نجومي مثل خورشيد گرفتگي و ماه گرفتگي پيش‌گويان را قادر مي‌ساخت، به قلبهاي كنار خود آرامشي عجيب ببخشند و آن ها را نسبت به‌آينده آگاه كنند.

امروز البته ثابت شده‌است، همه ما انسان‌ها وقتي تصويري از آينده داريم به نوعي تحت امواج خود هيپنوتيزمي آن تصوير هم قرار داريم و ناخودآگاه به سمت آن جذب مي‌شويم، اين پديده روانشناختي است و قانون عجيبي پشت آن نيست، پيش‌گويان قديمي، براي همه جامعه، اين تصوير را با زيركي و بصيرت متجلي مي‌نمودند و همه با شناخت يك تصوير از آينده به سمت ساخت آن پيش مي‌رفتند. نقالي را در نظر بگيريد كه رستم و سهراب را از پرده خود به مردم مي‌آموخت، نقال پيش‌گويي نمي‌كرد اما همه رستم و سهراب را با نقاشي پرده‌اي او مي‌شناختند، امروز سينما همين كار را مي‌كند كه در قسمت‌‌هاي بعدي به آن خواهم پرداخت.

اما آينده‌پژوهي و آينده‌پژوهي شخصي، صرفاً كشف اين تصوير از آينده‌شما نيست، ما با توجه به روند‌هاي زندگي همه اشخاص به دنبال ساخت آينده اي بهتر براي آنان هستيم، البته ما هم مثل پيش‌گويان قديمي بر باور و اعتماد مردم تكيه مي‌كنيم، باوري كه مردم نسبت به جامعيت آينده‌پژوه دارند، آنان را به شناخت سناريو‌هاي ممكن از آينده اميدوار مي‌كند و همراه او سفري به آينده خود، مي‌كنند، البته در جوامع سنتي نسبت به كارايي غيب‌گويي باوري عميق وجود داشت ولي در جوامع امروزي كه مردم دانايي به مراتب بيشتري دارند، آينده‌پژوهي بايد اثبات كند كه افق‌هاي جديد براي ديدن وجود دارد تا همراهي عمومي صورت گيرد.

آينده در دستان ما است آينده به مدد خودمان و با مشاركت جامعه خودمان ساخته مي‌شود، بايد به هم براي ساخت آينده كمك كنيم، گذشته ما در فرهنگ بومي گيلاني ما راه‌گشاي آينده ما است. از گذشته هويتي خود براي ساخت شهر و ديارمان بهره ببريم.

درس‌هاي آينده‌پژوهي براي همه - قست دوم - مقدمه‌‌اي بر روند‌شناسي

گوشي‌هاي همراه آن قدر در دست‌هاي ما است كه اگر بگوييم به بخشي از بدن ما انسان‌ها در جهان و ايران تبديل شده است، حرف گزافي نزده‌ايم؛ ببينيد اگر در 20 سال گذشته اين را كسي پيش‌بيني مي‌كرد و زماني كه برخي شركت‌هاي داخلي همپايه توليدي‌هاي بزرگ در توليد تلفن همراه ورود پيدا كرده بودند  دقيقا همان زماني كه شعار معروف هر روزبهتر از ديروز كه به گوش همه ما ها آشنا شده بود، همان روند توليد فن‌آوري و ساخت تلفن همراه ادامه پيدا مي‌كرد، شايد امروز بخش بزرگي از بازارهاي بين المللي در تسخير ايران بود. اما روند ساخت موبايل در ايران به دلايل زيادي ادامه نداشت.

بخش بزرگي از هنر/علم آينده پژوهي، كشف روندها است، ببينيد وقتي در هر كجاي گيلان رودي را مي‌بينيد، مي دانيد كه در نهايت اين رود به كجا مي‌رود، از همه گيلانيان وقتي بپرسيد يك جواب هميشگي و درست به شما مي‌دهند: تالاب انزلي يا درياي خزر، اين يعني نوعي پيش‌بيني بر اساس روند، چون ما در نهايت يك روند براي رودخانه‌هاي گيلاني داريم و همه با آن آشنا هستيم، پس جواب درست است و براي همه ما ساده است. همه ما گيلانيان در فصل‌هاي خاصي از سال منتظر ورود پرندگان مهاجر به تالابهاي گيلان هستيم، منتظر صيد ماهي كفال در اول فصل ماهي‌گيري هستيم چون همه اينها روند است و حتي هر چند ده سال منتظر يك بارش برف سنگين در رشت هستيم. مثل دهه 50 يا دهه 80  شمسي و بارش برف‌هاي سنگين، اين‌ها همه فرآيندها و روندهاي آشنا براي ما است.

روند‌هاي زندگي و اقتصاد و اجتماع ما هم اگر آن‌ها را درست بشناسيم مانند مثال‌هاي قبلي، با صحت بالايي قابل پيش‌بيني هستند ولي يك شرط اساسي دارند بايد آن‌ها را كه اغلب مخفي هستند مثل يك كارگاه ورزيده در يك فيلم پليسي كشف كنيم، البته آینده‌پژوهی دانشی است به‌شدت ارزش‌بنیاد؛ یعنی بر پایۀ ارزش‌های هر جامعه ساخته می‌شود. بر همین مبنا است که به تعداد تمدن‌ها یا اندیشه‌هایی که در حوزه‌های مختلف فکری و بشری وجود دارد، آینده‌پژوهی داریم بنابراين، اسم آينده پژوهي در همه جاي دنيا تفاوت دارد.

ما هم به دليل هويت‌هاي تمدني ايراني-اسلامي و هويت‌هاي گيلاني صاحب روندهايي در زندگي هستيم، همانطور كه هر پديده‌ تكنولوژيك مثل موبايل كه مثال اوليه ما بود داراي روند است، پديده‌هاي ارزش بنياد مثل حيات اجتماعي و زندگي شخصي ما هم داراي روندهاي منحصر به فردي است، مثال روشن اين مساله كسي است كه خوب، درست و حساب شده، درس مي‌خواند، روند اصلي او قبولي در آزمون‌هاي كنكور و آزمون‌هاي استخدامي است (البته الان ذهن شما به سمت مثال‌هاي نقض مي‌رود كه براي آن‌ها هم در آينده‌پژوهي فكرمي‌كنيم) اما تاكيد مي‌كنم ما الان درباره روندهاي كلي صحبت مي‌كنيم.

آينده‌پژوهي مغزافزار ما براي مهندسي فردايي بهتر است، هنري كه با آن روند‌ها را كشف و با بودن در مسير آن‌ها به رودهاي بزرگ تر و فرآيند‌هاي بهتر پيوند مي‌خوريم.

در مقالات بعدي درباره چگونگي كشف روندها با هم صحبت مي‌كنيم. در پايان تاكيد مي‌كنم كه فراموش نكنيم، همه فرآيند‌ها و روندهاي جهان، به دست خداي قادر متعال است، آشنايي با خدا و دستوراتش، كشف روند هاي جهاني و اطاعت از دستورات خدا خود اصلي‌ترين آينده‌پژوهي براي مهندسي آينده‌اي بهتر است.

آينده پژوهي براي همه - قسمت اول

بسياري از افراد، بعد از شنيدن نام رشته دانشگاهي من، آينده‌پژوهي، از من سوال مي‌كنند آينده‌پژوهي چيست؟، چه فرقي با آينده‌نگاري و آينده‌نگري دارد يا چه فرقي با پيش‌بيني دارد؛ البته افرادي هم هستند كه با شنيدن نام رشته دانشگاهي من، آينده‌پژوهي، به من و دوستان هم‌رشته من، به چشم پيشگوي معبد دلفي يا كاهن بزرگ معبد آمون [هموني كه تو فيلم حضرت يوسف بود.] و حتي نوستراداموس، نگاه مي‌كنند. كه در ادامه سلسله بحث‌هايي درباره آينده‌پژوهي، مي‌بينيم مي‌شود چگونه از اين تصورات خلاص شد و يك دريافت جديد و خوب براي استفاده از اين هنر/علم، داشت.

البته يادآور مي‌شوم در بسياري كتابهاي آينده‌پژوهي دانشگاهي، هستند مقالاتي كه درباره چشم‌هاي برزخي يا توانايي‌هاي عجيب در فهم آينده‌هاي دراز مدت صحبت مي‌كنند، و اين چيزي قابل انكار نيست كه اميدوارم درباره آن هم بتوانيم صحبت كنيم.

به نظر من بايد به مردم آگاهي داد، مردم ما خيلي دانا هستند، اغلب هم با چيزها و پديده‌هاي جديد خوب كنار مي‌آيند. البته آينده‌پژوهي در ايران رشته جديدي محسوب مي‌شود، در دنيا به دليل درگيري ذهني و عملي با پروژه‌هاي كه معطوف به آينده بوده است مثل پروژه‌هايي در  زمينه فن‌آوري و اخترعات و هم در زمينه هاي اجتماعي، امنيتي و سياسي، اين رشته از دهه 50 ميلادي در قالب طرح ها و پروژه‌هاي مستقل راه‌اندازي شده بود.

خصوصا در دوران جنگ سرد از 1945 تا 1991 به مدت 46 سال، كه قديمي‌ها بهتر يادشان هست هر دو ابر قدرت شوروي و آمريكا دوست داشتند از كار هم در آينده سر دربياورند. آينده پژوهي با اسم‌هاي مختلف در اين دو كشور، رونق فراوان داشت.

آينده‌پژوهي فقط براي ابرقدرت‌ها نيست، آينده‌پژوهي براي همه مي‌تواند باشد؛ آينده‌پژوهي شخصي هم داريم و البته بيشتر هدف من بعد از چند جلسه آشنايي كلي با آينده‌پژوهي، رفتن به سمت آينده‌پژوهي شخصي است تا دوستان بعد از آشنايي با مفاهيم كلي، بتوانند براي خودشان، براي وضعيت اقتصاديشان، براي كنكور و براي زندگي و ازدواج خود و البته پدر مادرها براي ازدواج فرزندانشان و ...  با يك الگو آينده‌پژوهانه درست و با چشم‌اندازهاي درست، تصميم بگيرند.

ما آينده را مي‌سازيم، آينده يك جسم سخت نيست، يك كوه نيست كه به سمت آن برويم؛ ما در هر قدم آينده را مي‌سازيم و هر قدر خوب بسازيم با آن دوستي بيشتري خواهيم داشت.