آينده پژوهي براي همه - قسمت اول
بسياري از افراد، بعد از شنيدن نام رشته دانشگاهي من، آيندهپژوهي، از من سوال ميكنند آيندهپژوهي چيست؟، چه فرقي با آيندهنگاري و آيندهنگري دارد يا چه فرقي با پيشبيني دارد؛ البته افرادي هم هستند كه با شنيدن نام رشته دانشگاهي من، آيندهپژوهي، به من و دوستان همرشته من، به چشم پيشگوي معبد دلفي يا كاهن بزرگ معبد آمون [هموني كه تو فيلم حضرت يوسف بود.] و حتي نوستراداموس، نگاه ميكنند. كه در ادامه سلسله بحثهايي درباره آيندهپژوهي، ميبينيم ميشود چگونه از اين تصورات خلاص شد و يك دريافت جديد و خوب براي استفاده از اين هنر/علم، داشت.
البته يادآور ميشوم در بسياري كتابهاي آيندهپژوهي دانشگاهي، هستند مقالاتي كه درباره چشمهاي برزخي يا تواناييهاي عجيب در فهم آيندههاي دراز مدت صحبت ميكنند، و اين چيزي قابل انكار نيست كه اميدوارم درباره آن هم بتوانيم صحبت كنيم.
به نظر من بايد به مردم آگاهي داد، مردم ما خيلي دانا هستند، اغلب هم با چيزها و پديدههاي جديد خوب كنار ميآيند. البته آيندهپژوهي در ايران رشته جديدي محسوب ميشود، در دنيا به دليل درگيري ذهني و عملي با پروژههاي كه معطوف به آينده بوده است مثل پروژههايي در زمينه فنآوري و اخترعات و هم در زمينه هاي اجتماعي، امنيتي و سياسي، اين رشته از دهه 50 ميلادي در قالب طرح ها و پروژههاي مستقل راهاندازي شده بود.
خصوصا در دوران جنگ سرد از 1945 تا 1991 به مدت 46 سال، كه قديميها بهتر يادشان هست هر دو ابر قدرت شوروي و آمريكا دوست داشتند از كار هم در آينده سر دربياورند. آينده پژوهي با اسمهاي مختلف در اين دو كشور، رونق فراوان داشت.
آيندهپژوهي فقط براي ابرقدرتها نيست، آيندهپژوهي براي همه ميتواند باشد؛ آيندهپژوهي شخصي هم داريم و البته بيشتر هدف من بعد از چند جلسه آشنايي كلي با آيندهپژوهي، رفتن به سمت آيندهپژوهي شخصي است تا دوستان بعد از آشنايي با مفاهيم كلي، بتوانند براي خودشان، براي وضعيت اقتصاديشان، براي كنكور و براي زندگي و ازدواج خود و البته پدر مادرها براي ازدواج فرزندانشان و ... با يك الگو آيندهپژوهانه درست و با چشماندازهاي درست، تصميم بگيرند.
ما آينده را ميسازيم، آينده يك جسم سخت نيست، يك كوه نيست كه به سمت آن برويم؛ ما در هر قدم آينده را ميسازيم و هر قدر خوب بسازيم با آن دوستي بيشتري خواهيم داشت.