بسياري از افكار و تصميم‌گيري‌هاي ما دربارۀ تحولات و راهبر‌هاي آن‌ها تحت تأثير تخيل و تصوير ما از آينده است، همچنين به‌طور روزمره اين‌كه به آينده خوش‌بين‌ يا بدبين باشيم، به‌نوعي گوياي تصوير ما در باب آينده خواهد بود؛ اما آيا مي‌توان در ميان اين‌همه تصور و تصوير از آينده‌ها، راهي را پيدا كرد تا آنچه در يك ساختار بين‌الاذهاني و يا فردي، صورتي به خود گرفته است به مبنايي براي آينده‌نگري بدل كرد؟ يا به‌مثابه روشي مورد وثوق يا تكنيكي موردتوجه در اين حوزه به کاربست؟ اين سؤالات و سؤالات مشابه كه پاسخ به آن‌ها مي‌تواند همراه با جايگاه‌يابي يا جايگذاري فهم تصوير آينده در روش‌هاي موجود آينده‌پژوهي باشد هدف اصلي اين مقاله خواهد بود. بنابراين، مؤلف درصدد است با استفاده از بررسي‌هايي پيرامون چيستي تخيل و فهم تصاوير آينده و نحوۀ ساخت آن‌ها به همراه جايگاه‌يابي و جايگذاري تصاوير آينده در روش‌هاي مرسوم آينده‌پژوهي، به ساختاريابي تصاوير آينده در آينده‌پژوهي دست يابد.