فصل ششم نقاط آسیب پذیر ایراینها و اشاراتی ضمنی برای سیاستهای ایالات متحده 
این فصل نگاهی گذرا و مختصر به آسیب پذیریهایی ( یا نواقص وابسته به آنها ) می اندازد که رژیم ایران با آنها مواجه است . پس از آن به بررسی و تخمین واکنش های ایران در قبال اقدامات نظامی با توجه به محیط اقتصادی و سیاسی که رژیم در آن فعالیت می کند خواهیم پرداخت نتیجه گیری ما با پیشنهاداتی همراه خواهد بود که شاید تلنگری باشد به رهبری ایران تا به سمت سیاستهای غیر حضمانه تری نسبت به ایالات متحده متمایل شود و از تغییراتی که در حال حاضر در جامعه ایران در حال وقوع است حمایت نماید. البته فرض ما این است . که از اقدام نظامی اجتناب می شود ( 105 ، پاراگراف اول )
آسیب پذیریها 
به خاطر توانایی رژیم ایران در میانجییگری میان نیروهای سیاسی مختلف و اهمیتی که به قالبهای دموکراتیک می دهد ، این رژیم با موفقیت توانسته است فشارهای سیاسی را که با هدف تغییر سیستمی وارد می شوند پراکنده کند. این فشار ها در طول بازه زمانی دهه 80 تا 90 میلادی ایجاد شده اند. با برگزاری انتخابات درحالی که صلاحیت نامزدهای سیاسی بررسی می شود ، رقبای رژیم دستگیر می شوند و تظاهراتها با کاربرد زور ساکت می شوند ، دولت دو جنامی ایران توانسته است تا به حال از بروز سطوح جدی نا آرامی و آشوب جلوگیری کند. همانطور که بواسطه رفتار انتخاباتی ایراینها نمایان شده است. اکثریت جمعیت از جمله بیشتر اعضای گروههای قومی ، میزان قابل توجهی مشروعیت را به دولت اعطا می کنند . درحال حاضر دولت ایران با هیچ تهدید خطرناک و قریب الوقوعی برای سقوط یا کودتا مواجه نیست . ( 105 ، پاراگراف دوم )
شکافهای قومی هم چنان در ایران وجود دارند ، لیکن آنها موید روش آسان برای به لرزه در آوردن رهبری ایران نیستند. اگرچه فارسها به عنوان گروه قومی غالب ، تنها نیمی از جمعیت ایران را شامل می شوند ، می توان گفت که دولت ایران نسبتاً در تلقین هویتی ایرانی به ذهن ایراینها به انجام رسانده است. جنگ ایران و عراق در تقویت هویت ملی ایران نسبت به بیشتر گروههای قومی ، البته بجز کردها نقش کلیدی را ایفا نمود . رژیم از احساس مردم نسبت به مداخله خارجی ها در سیاستهای ایران ( بخصوص در مورد بازگرداندن شاه در سال 1953 ) ، برای تقویت حس میهن دوستی به نحواحسنت استفاده کرده است. 
تاریخ طولانی ایران که بسیاری از گروههای قومی بالاخص آذری ها در آن سهیم اند ، به هویت ایرانی مشترکی می انجامد . نظر سنجی های عمومی نشان می دهد که فشارهای خارجی با هدف توقف برنامه هسته ای ایران ، منجربه افزایش حس میهن دوستی در میان ایرانیان شده است ، چرا که حمایت عمومی از برنامه هسته ای ایران زیاد بوده است . حمایت از برنامه هسته ای در میان احزاب سیاسی و گروههای قومی زیاد است . (106 ، پاراگراف اول )
اگر چه بسیاری از ایراینها از مشی اقتدار گرایانه رژیم نا خرسندند ، تعداد بسیار اندکی از آنها تابه حال متمایل یا آماده به فعالیت در خارج از چارچوب انتخابات بوده اند. نظر سنجی های عمومی درباره مشروعیت رژیم فعلی در طول چند سال اخیر با کاهش روبرو بوده ، چرا که دولت رسانه ها را به سکوت واداشته است . در مواجهه با محدودیتهای شدید برای شکل دادن گروههای سیاسی ، آنها که مخالف نظام سیاسی و علاقه مند به گسترش دموکراسی اند تا به حال قادر به سازماندهی موثر نبوده اند. رقبای رژیم نیز که مایل به کاربرد زور هستند ، مانند سازمان مجاهدین خلق ، به شدت بی اعتبار شده و در تبعید بر سر می برند . (106 ، پاراگراف دوم )
نظام سیاسی ایران تغییر ناپذیر نیست . ایرانیانی که برای تغییر فشار می آورند . ممکن است با افزایش نا ملایمات و باریشه گرفتن حس ممکن بودن تغییر دست به ریسک بزنند. رشد کند میزان اشتغال، یا کاهش درآمدها می تواند موجب افزایش خشم گروههای ناراضی شود اگر ایراینها به خیابانها بریزند ، ممکن است دولت مجبوربه استفاده از سپاه پاسداران یا بسیج شود که البته رژیم دوست ندارد دست به این اقدام بزند . لیکن این اقدامی است که به موثرترین نحو ، هرگونه مقاومی را در هم می شکند . نیروهای امنیتی درسالهای اخیر تظاهراتها را با موفقیت فرونشانده اند . در چند سال آینده ، احتمال بیشتری وجود دارد که تغییرات سیاسی به مرور در ایران رخ دهد که این رویداد بیشتر بواسطه مجادلات داخلی ، انتخابات و مانورها صورت خواهد پذیرفت تا تقابل خشونت بار (106 ، پاراگراف سوم )
پیامدهای احتمالی اقدام نظامی امریکا برعلیه ایران 
برخی از مفسران این مساله را بررسی کرده اند که چگونه می توان از نیروی نظامی برای مجبور کردن دولت ایران به توقف سیاستهایش که برخلاف منافع ایالات متحده است استفاده کرد. در این قسمت ما از تجزیه و تحلیل سیاستها و جامعه ایران که در اینجا قرارداده شده است استفاده می کنیم . این تحلیل ها برای بررسی واکنش های داخل ایران ، در صورت کاربرد قدرت نظامی برعلیه این کشور است . به این دلیل که در دیگر مطالعات رند به سیاستهای هسته ای ایران و در گیری ایران در عراق و شکل گیری نیروهای مسلح ایران به صورت مبسوط پرداخته شده است ، در اینجا دیگر به عمق این موضوعات نخواهیم پرداخت . (107 ، پاراگراف اول )
حمله به تاسیسات هسته ای ایران 
برخی از مفسران به بررسی یا طرفداری از بمباران تاسیسات هسته ای ایران از جمله تاسیسات مربوط به غنی سازی پرداخته اند. گزارشها حاکی از آن است که اگر ایالات متحده اقدام به بمباران این تاسیسات کند ، این اقدام از جانب اسرائیل صورت خواهد پذیرفت . پیامد سیاسی بمباران در ایران چه خواهد بود ؟ (107 ، پاراگراف دوم )
همین طور که در قسمت بالا ذکر آن رفته ، حمایت از برنامه هسته ای ایران در سرتاسر حوزه سیاست گسترده شده است . اکثریت عظیمی از ایراینها قویا معتقدند که ایران نیز همانند دیگر ملتها دارای حق مشابهی برای توسعه فن آوری هسته ایست که شامل ساخت و فعالیت تاسیاست غنی سازی هسته ای می گردد. در صورت بمباران تاسیاست ایران ، حمایت عمومی از واکنش و انتقام ، بسیار گسترده خواهد بود. چنانچه نیروهای امریکایی نیز در این اقدام شرکت نمایند ، دیدگاه مثبت فعلی نیز که در درون ایران نسبت به ایالات متحده وجود دارد با یک چرخش به بد ترین شکل تغییر خواهد کرد. بمباران تاسیسات یا اهدافی بجز تاسیسات هسته ای تاثیری به مراتب مخرب تر بر افکار عمومی در ایران نسبت به ایالات متحده برجای خواهد گذاشت ، اقدام اسرائیل نیز مجدداً تاثیری مخرب بر افکار عمومی ایران در مورد ایالات متحده خواهد داشت . چرا که ایرانیان به حمله اسرائیل به دید اقدامی با تشویق و حمایت امریکا خواهند نگریست ، اگرچه در مورد حمله اسرائیل احتمالاً تغییر در افکار عمومی نسبت به امریکا مانند حالت اول بی مهابا و سریع نخواهد بود . ( 107 ، پاراگراف سوم )
بمباران تاسیاست هسته ای ایران پیامدهای مالی را برای ایران و همین طور برای بقیه دنیا در برخواهد داشت . دولت ایران در کوتاه مدت قادر خواهد بود جلوی خروج سرمایه را بگیرد . ولی ایرانیان ثروتمند تر مثل بازاری ها ، خیلی زود راهی برای انتقال اموالشان به خارج از کشور خواهند یافت . ایرانیان بی پول تر ، بیشتر اموالشان را از ریال به یورو ، طلا یا دلار تبدیل خواهند کرد. سرمایه گذاری خصوصی نیز ضربه خواهد خورد . (108 ،پاراگراف اول )
در خارج از ایران ، قیمت نفت دچار جهش خواهد شد و اعتماد سرمایه گذارها در منطقه خلیج فارس بخصوص در دولتهای کوچکتری که روابط نزدیکی با ایالات متحده دارند از دست خواهد رفت . ایران ممکن است به این اقدام با ممانعت از صدور نفت عراق پاسخ دهد که در این صورت مشکلات اقتصادی این کشور تشدید خواهد شد. (108 ، پاراگراف دوم )
باقیمتهای فعلی نفت ، بعید به نظر میرسد که حمله برنامه ایران را متوقف کند. دولت قادر خواهد بود که هزینه بازسازی تاسیسات را فراهم کند و برنامه فعلی را بدون پیامدهای مالی خاصی ادامه دهد . ( 108 ، پاراگراف سوم )
پیامد سیاسی حمله در داخل ایران چندان مشخص نیست . احمدی نژاد به خاطر رنجاندن و آزار ایالات متحده ، از جانب دیگر سیاستمداران مورد حمله است . ممکن است به یک حمله به دید مزد اعمال نابجای وی نگریسته شود. از دیدگاه ما ، پاسخی که احتمال آن بیشتر است ، فشار برای انتقام از ایالات متحده ( یا اسرائیل ) خواهد بود. در آن صورت حتی منتقدان این روش نیز احتمالا سکوت اختیار خواهند کرد. (108 پاراگراف چهارم )
واکنش های نظامی ایالات متحده به دخالت ایران در عراق 
از زمان سقوط صدام ، دولت ایران به طرز فزاینده ای در عراق نقش داشته است . ایران تا به حال اقدام به تامین مالی و آموزش شبه نظامیان شیعه کرده است و منبع تامین اجزایی از موشکهایی در عراق که مرگبار ترین وسیله انفجاری هستند بوده است . این مواد منفجر ، تابه حال موجب مرگ بسیاری از سربازان امریکایی تفنگداران دریایی شده است و بعلاوه به تامین مالی و حمایت از احزاب سیاسی که تصور می شود با منافع ایران هم سو هستند می پردازد. علاوه بر آن ، حمایت از شبه نظامیان شیعه ، موجب تشدید خشونتها در عراق شده است . (108 پاراگراف پنجم )
جامعه ایران نسبتا از خشونت های کشور همسایه خود به دور بوده است. اگرچه قریب به صدها هزار زائر ایرانی در نجف و کربلا هدف خودروهای بمبگذاری شده بوده اند. پناهندگان عراقی به جای رفتن به شرق ، به سمت غرب سرا زیر شده اند و به همین منوال عراقی های سنتی راهی سوریه و اردن شده اند. جابجایی شیعیان غالباً در درون مرزهای عراق صورت گرفته است . بجز بصره ، شهرهایی که هم مرز ایران بوده اند را می توان در میان آرام ترین شهرهای عراق جای داد. به علت پنهانی بودن فعالیتهای دولت ایران در عراق ، این وجوه سیاستهای ایران نسبت به عراق در بین عموم مردم مطرح نشده است . (109 ، پاراگراف اول )
در صورتی که اقدام متقابل امریکا محدود به عراق باشد ، بعید به نظر میرسد که این اقدامات موجب برانیگختن واکنش زیادی در میان مردم ایران شود. اقدامات پیشگیرانه امریکا در عراق در برابر فعالیتهای ایران به نظر نمی رسد که تاثیری بر اقتصاد ایران داشته باشد . چندان آشکار نیست که این اقدامات چه تاثیری بر سرویس های اطلاعاتی ایران یا بحثهای داخلی رهبری ایران خواهد گذاشت . موانع قابل توجه در عراق ممکن است رهبری ایران را به محدود کردن تلاشهایش ترغیب کند. از طرف دیگر ممکن است سرویس های اطلاعاتی خیلی سریع صدمات وارده را جبران کنند و فعالیتهای فعلیشان را از سر بگیرند. (109 ، پاراگراف سوم )
برعکس ، حمله به ایران دقیقاً موجب برانگیخته شدن میزان قابل توجهی از دشمن و خصوصت ایرانیان شده و ازدیدگاه ما بعید است که موجب تغییر در مشی ایران گردد. واکنش اولیه رهبری ایران این خواهد بود که دستور به تشدید فعالیتهای پنهانی برعلیه نیروهای امریکایی در عراق و دیگر مناطق بدهد. ( 109 ، پاراگراف چهارم )
ممانعت از صادرات نفت ایران 
بیشتر صادرات نفت ایران در جزیره خارک بارگیری و همه آن از طریق تنگه هرمز منتقل می شود. محاصره یا نابودی تاسیسات موجود در جزیره خارک یا انسداد تنگه هرمز به روی کشتی های نفتی ایران به گونه ای موثر بیشتر صادرات ایران را متوقف می کند . حفظ وضعیت محاصره تازمانی که منابع ارزی خارجی ایران به پایان برسد ، اثری مخرب بر اقتصاد ایران و استانداردهای زندگی در این کشور خواهد گذاشت . نابودی جزیره خارک ، ضربه سختی به اقتصاد ایران وارد می کند ، چنانکه تا چندین سال اثر آن باقی خواهد ماند. (109 ،پاراگراف پنجم )
از آنجا که محاصره اقدامی جنگی محسوب می شود احتمالا دولت ایران نیز متقابلا به این اقدام پاسخ خواهد داد . احتمال میرود که اقدام به محاصره بیشتر موجب بالارفتن حمایت عمومی از رژیم و نه تضعیف آن خواهد شد. در طول جنگ ایران و عراق استانداردهای زندگی به شدت سقوط کرد ، لیکن صدایی از مخالفت با جنگ به گوش نمی رسید ، چرا که بیشتر ایراینها همه حول یک پرچم جمع شده بودند. ( 110 ، پاراگراف اول ) 
محاصره موجب افزایش شدید بهای نفت خواهد شد که دلیل آن کاهش ذخایر نفتی و بالاگرفتن نگرانی ها از افزایش در گیری ها خواهد بود. احتمال میرود که ایران با حمله با تانکرهای جابجا کننده نفت در خلیج فارس به این اقدام واکنش دهد. بسته به شرایط ، دیگر تولید کنندگان همسایه نیز ممکن است بدلیل ترس از ایران یا به بهانه همراهی با ایران ، از افزایش تولید خودداری کنند. افزایش شدید بهای نفت در بازار جهانی به دلیل قطع گسترده صادرات نفت از خلیج ، احتمالا اقتصاد جهانی را به سمت بحران خواهد برد ( 110 ، پاراگراف دوم )
گزینه های پیش روی ایالات متحده برای تاثیر گذاری بر ایران 
برآورد ما از وضعیت و جریانهای اقتصادی سیاسی و جمعیتی ایران این است که احتمالاً رژیم ایران حداقل درآینده نزدیک پایدار و مقاوم در برابر فشارهای خارجی برای تغییر باقی خواهد ماند . از لحاظ سیاسی ، رئیس جمهور جدید ، ضد امریکایی و ضد غرب است و به سیاستهای مقابله ای به دید روشی برای بالا بردن حمایتهای سیاسی از خود می نگرد. اقلیتهای قومی در جایگاهی نیستند که بتوانند با رژیم مقابله کنند. میزان رشد جمعیت در ایران به تعادل رسیده است. بالابودن بهای نفت و سیاستهای بهتر اقتصادی در اواخر دهه 90 میلادی ، اقتصاد ایران را در بهترین وضعیت از زمان حکومت شاه قرارداده است . ( 110 ، پاراگراف سوم )
از طرف دیگر ، جامعه ایران درحال مدنتر شدن است : سطح تحصیلات در این نسل به شدت افزایش پیدا کرده است . شهروندان در فرایندهای سیاسی شرکت می کنند. آنها رای می دهند و توقع دارند دولتشان نسبت به نگرانی های آنها پاسخگو باشد. اطلاعات حداقل از طریق اینترنت نسبتاً آزادانه در جریان است . رسانه های عمومی حول مباحث گسترده ای وارد بحث و مناظره می شوند. درآمد ها درحال افزایش است و الگوی مخارج مصرف کنندگان به سمت الگوی معمول کشورهای توسعه یافته تر در حال تغییراست . زنان بیشتری به عنوان نیروی کار در حال فعالیتند . برخلاف کشورهای عرب خاورمیانه ، ایالات متحده در داخل ایران دارای محبوبیت است . ( 110 ، پاراگراف چهارم )
در زمان خاتمی بسیاری از سیاست گذاران ایران و ایالات متحده امیدوار بودند که کاهش فشارهای اجتماعی و اقتصادی می تواند به پدید آمدن ایرانی بازتر و دموکراتیک تر بیانجامد . اگرچه این امیدها تبدیل به واقعیت نشدند ، سیر وقایع در طولانی مدت نشان می دهد که ایران پتانسیل دموکراتیک تر شدن و دست برداشتن از این سرسختی ها را دارد . ( 111 ، پاراگراف اول )
با این فرض که ایالات متحده از اقدام نظامی برعلیه ایران اجتناب می کند ، برای طراحی سیاستهای امریکا در قبال ایران این شرایط را باید در ذهن داشت : گرایشات اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی در ایران علاقه مند به تغییری نهایی به سمت دولتی دموکراتیک تر ، اقتصادی بازتر و رابطه ای بهتر با ایالات متحده است . استفاده از راهبردهای قهر آمیز نیز ممکن است بتواند بعضی اهداف سیاسی را محقق کند ، ولی چنانچه دولت ایالات متحده خواهان تغییر کلی مواضع ایران به سمت همکاریست نیاز است که بر گرایشات و سیاستهایی که به گسترش آزادیهای اقتصادی و فردی در ایران کمک می کند تمرکز نماید. به طورکلی ، دولت ایالات متحده این فرصت را دارد که ایرانیها و از جمله اعضای اقلیتهای قومی را ترغیب به وارد آوردن فشار برای گسترش آزادیهای شهروندی و فعالیتهای دموکراتیک کند. این دولت از طریق سازمانهای مالی بین المللی ، توانایی ترغیب و تشویق به تغییر روشها در ایران را دارد. تغییراتی که می تواند منجر به آزاد سازی اقتصاد و در نتیجه قدرت گرفتن بالقوه بخش خصوصی و تضعیف سلطه تشکیلات دینی گردد. برای پیگیری موفق این روشها ، دولت ایالات متحده نیازمند به حداقل رساندن اقدامات سیاسی خواهد بود که دولت ایران می تواند از آنها به عنوان دست آویزی برای سخت گرفتن بر ایراینهایی که بدنبال آزادیهای بیشترند استفاده کند. (111 ، پاراگراف دوم ) 
چنین راهبردی به سرعت به بار نخواهد نشست و نباید جاه طلبانه بدان نگریست . تازمانی که روابط خصمانه است باید ابتکار عمل را ماهرانه تراز گذشته دنبال نمود. ( 111 ، پاراگراف سوم ) 
سیاست ایالات متحده در قبال ایران می بایست در مسیری باشد که موجب افزایش آزادی و استقلال شهروندان ایرانی از تشکیلات مذهبی گردد و همزمان دولتمردانی که برخلاف مسیر منافع امریکا قوم بر می دارند را تنبیه نماید. در ادامه پیشنهاد هایی را درباره نحوه دنبال کردن این اهداف می آوریم . ما سیاستها را به سه دسته تقسیم کرده ایم : سیاستهایی که با هدف بالابردن تماس و ارتباط ایالات متحده با جامعه ایران طراحی شده اند ، سیاستهایی که با هدف گسترش حوزه فعالیت های مستقل در ایران طراحی شده اند و سیاستهای که با هدف تنبیه افراد و موسساتی در داخل رژیم ایران که در فعالیتهایی زیان آور برای ایالات متحده شرکت می کنند طراحی شده اند ( 111 ، پاراگراف چهارم )
سیاستهایی برای برقراری رابطه با جامعه ایران ، تسهیل شرایط برای افزایش ارتباط میان ایراینها و امریکایی ؟
به این دلیل که ایالات متحده و ایران دارای روابط دیپلماتیک نیستند . برنامه های سنتی دولت ایالات متحده برای برقراری ارتباط میان مردم ایران و امریکا بلاتکلیف مانده است. حوزه برنامه هایی که می تواند پی گرفته شود ، از برنامه فول برایت که هزینه تبادلات آکادمیک را تامین می کند تا برنامه هایی برای دانش آموزان دبیرستانی و دبیران زبان انگلیسی را دربرمی گیرد. اجرایی این برنامه ها در دیگر کشور ما نتایج قابل توجهی داشته است . بسیاری از وزرا در دولتهای جدیدی که بدنبال سقوط کمونیزم در مرکز و شرق اروپا شکل گرفتند ، بورسیه های سابق برنامه فول برایت بودند. مبادلات فعلی که شامل دانش آموزان دبیرستانی در اروپا ، امریکای لاتین و آسیا می شود ، موجب پدید آوردن گروهی از جوانان پویا و انعطاف پذیری شده است که در آنها ذهنیتی از ایالات متحده پدیده آمده و هم اکنون علاقه مند به این کشورند. حتی کشورهایی که با ایالات متحده روابط غیر دوستانه ای دارند نیز ، مانند سوریه در این برنامه ها شرکت کرده اند ( 112 ، پاراگراف اول )
به محض تعدیل فشارهای فعلی در ایران ، دولت ایالات متحده باید قاطعانه در پی حمایت مالی از برنامه هایی باشد که به تسهیل روابط آموزشی و دیگر انواع روابط میان ایرانیان و امریکایی ها تمرکز دارند . هرکجا که لازم است ، ایالات متحده باید چنان برنامه های موجود را هدایت کند که حتی در غیبت روابط دیپلماتیک با ایران ، ایرانیها قادر به شرکت درآنها باشند. اگر دولت ایران تصمیم بگیرد که شرکت شهروندان را در این برنامه ها منع کند ، ایراینها به خاطر این ناتوانی ، دولت را مورد سرزنش قرار خواهند داد. ( 112 ، پاراگراف دوم )
به همین ترتیب دولت ایالات متحده باید در پی روشهایی برای تسهیل فرایند صدور ویزای امریکا برای ایرانیان باشد . می بایست رویه ها را چنان اصلاح کرد که ایرانیها به خاطر نداشتن شرایط لازم ( مثل برآمدن از پس مصاحبه های چهره به چهره با کارمندان کنولی سفارت ، که بیشتر مناسب کشورهایی است که امریکا با آنها روابط دیپلماتیک دارد ) ، از ویزای امریکا محروم نشوند. ( 113 ، پاراگراف اول )
گسترش تلاشها برای شرکت در دیپلماسی عمومی ، به خصوص با گروههای اقلیتی قومی . دولت ایالات متحده می بایست دست به تلاشی هماهنگ برای شنیده شدن صدای امریکایی ها در رسانه هایی بزند که ایراینها به آنها توجه می کنند. این رسانه ها شامل سرویس جهانی بی بی سی و دیگر کانالهایی می شود که توسط ماهواره قابل مشاهده اند. همین طور ، دولت ایالات متحده باید چنان عمل کند که بتواند صدایش را از طریق تلویزیون دولتی و ایستگاهای رادیویی ایران به گوش مردم ایران برسانده شهروندان امریکایی فارسی زبان را باید ترغیب به مشارکت در بحثهای آنلایز و شرکت جستن در بلاگهای ایرانی نمود. (113 ، پاراگراف دوم )
از آنجا که گروههای قومی در ایران بیشتر طرفدار حقوق بشر و انتقال قدرت هستند ، باید دانست که اقوام کرد ، آذری ، بلوج ، ترکمن و عرب نیروهای با القوه برای تغییر سیاسی به حساب می آیند . دولت ایالات متحده باید تلاشی هماهنگ را برای رساندن صدای امریکا از طریق کانال های فعلی رسانه ای صورت دهد و می بایست این مهم را بواسطه زبانهای این قومیتها به انجام رساند. همین طور دولت امریکا باید اقدام به توسعه برنامه صدای امریکا و دیگر برنامه های رادیویی دولتی به زبانهای آذری کردی ، بلوچ و عربی کند تا بدین واسطه این قومیتها را در رابطه با وقایع داخلی ایران و اقدامات دولت به روز نگه دارد. بعلاوه دولت ایالات متحده باید امکان در گرفتن بحثهای آزادی را از طریق رادیو ، اخبار و اینترنت فراهم کند تا این گروهها بتوانند مشکلات سیاسی ایران را مورد بحث قراردهند و برای اقدامات دموکراتیک تر و توجه بیشتر به حقوق بشر به دولت ایران فشار وارد کنند. احتمال می رود که اقلیتهای قومی متحدانی را در این شرایط در میان روشنفکران فارسی زبان ، جوانان ، زنها و گروههایی از روحانیون شیعه که در مورد نقش تشکیلات دینی در دولت شک دارند پیدا کنند. دولت ایالات متحده باید درپی ترغیب این گروههای قومی به شرکت کردن در امور سیاسی ایران باشد و باید این مهم را از طریق فراهم آوردن امکان پیغام گذاشتن در برنامه های رادیویی به زبان فارسی و دیگر زبانهای مورد استفاده در ایران برای این اقلیتها به انجام رساند. (113 ، پاراگراف سوم )
برنامه های رادیویی که با حمایت دولت امریکا اجرا می شود ، می تواند بیان کننده مسائل اجتماعی کلیدی در ایران باشد که مشکلات حاصل از خدمات دولتی ضعیف و هزینه بالای مسکن را نیز دربرمی گیرد . برنامه هایی که در آنها بینندگان با برقراری تماس نظرشان را در مورد موضوعی خاص بیان می کنند ، به طرز حیرت انگیزی در سراسر خاورمیانه موفق بوده است. گسترش کاربرد تلفن ، شرکت دراین برنامه ها را آسان کرده است . این برنامه ها به انتشار اطلاعات حول خدمات عمومی و عدم پاسخگویی دولت ایران به مسائل شهری کمک می کند و می تواند اقدامات فاسد دولت را برجسته نماید. بحثهای سیاسی حول محور افزایش اقتدار دولت می تواند به بازشدن فضا برای نیروهای سیاسی در ایران کمک کند. (113 ، پاراگراف چهارم )
نارضایتی از بهای مسکن و خدمات شهری به خصوصی اگر به سمت فاکتورهایی هدایت شود که مسئول وضعیت فعلی است، سیاستهای دولت و دولتمردان ، می تواند به سادگی انتخابهای آینده را تحت الشعاع قراردهد . برای نمونه بحث در مورد اینکه چگونه اقدام دولت به افزایش فروش زمینهای شهری می تواند بر تعداد خانه ها بیافزاید و افزایش بهای مسکن در آینده را محدود کند ، شاید بتواند منجربه تغییر روشی شود که بواسطه آن از قدرت بوروکراتهای دولتی برای درخواست دریافت رشوه از مردم درعوض رسیدن به زمین کاسته شود. با تاکید براین مشکلات و فراهم آوردن مکانی برای بحث برسر این سیاستهای با القوه ، دولت ایالات متحده می تواند به تثویت این بحثها و تبادل نظرها کمک کند. ( 114 ، پاراگراف اول )
ردیف بودجه این برنامه ها باید در بودجه های گسترده ای تلفیق شده باشد و نباید به صورت بودجه ای خاص برای ایران در نظرگرفته شود. تقاضای دولت بوش برای 75 میلیون دلار در متمم بودجه ، با هدف ارتقای دموکراسی در ایران ، آثار منفی را در برداشته است . بدنبال آن اعلامیه ، برخی از مخالفان ایرانی که در کارگروههای بین المللی درباره دموکراسی در ایران شرکت کرده بودند. به محض بازگشت به ایران زندانی شدند. دیگر فعالانی که در مسیر پیشبرد دموکراسی در ایران قدم بر می داشتند نیز تهدید یا زندانی شدند. دولت ایران این افراد را به همدستی با ایالات متحده متهم کرده با تامین بودجه این برنامه ها از طریق فرایند معمول تخصیص وجه و تلفیق بودجه ایران با برنامه های منطقه ای عظیم تر ، می توان توانایی دولت ایران را در بهره جستن از این گونه اعلایه ها کاهش داد. ( 114 ، پاراگراف دوم ) 
سیاستهایی برای تضعیف توانایی دولت ایران در محدود کردن و کنترل کردن 
توقف اظهار نظر های سیاسی ایالات متحده در مورد تغییر رژیم در ایران . در موقعیت فعلی ، ما تغییر رژیم را در طی یک قیام خشونت آمیز داخلی ممکن نمی دانیم . رژیم فعلی نسبتاً پایدار است . از میزان فشارهای جمعیتی و اقتصادی کاهش یافته و نیروهای امنیتی داخلی به نظر قادر به سرکوب هرگونه آشوب در مراحل اولیه اند. در فضای موجود ، به نظر می رسد اظهار نظرهای سیاسی امریکا در مورد تغییر رژیم بیشتر در جهت منافع سازمانهای دولتی ایران برای سرکوب کسانی خواهد بود که به دنبال گسترش آزادیهای مدنی هستند و این رویداد با پیشبرد منافع امریکا در تضاد است . در صورتی که این اظهار نظر ها متمرکز بر گسترش حقوق بشر و دموکراسی در ایران باشند ، بسیار موثر تر خواهند بود تازمانی که تنها نسخه از تغییر رژیم فعلی به میان آید. ( 114 ، پاراگراف سوم )
عدم ترغیب گروههای قومی به مخالفت خشونت آمیز با رژیم ایران . اگر چه بیشتر اعضای اقلیتهای قومی در ایران مایل به مخالفت خشونت آمیز با رژیم نیستند ، بعضی از این افراد هر از گاهی دست به اقدامات خشونت آمیزی می زنند . این وقایع تا به امروز به دستگیری ، تبعید یا مرگ افراد در گیر در این وریداد ها منجر شده است . دولت ایالات متحده نباید به ترغیب این اقدامات بپردازد. دولت ایران به طرز متقاعد کننده ای نشان داده است که توانایی و اراده این را دارد که برای سرکوب هرگونه مخالفت با رژیم ، نیروهای امنیتی اش را وارد معرکه کند. چنین مخالفتی به احتمال زیاد بیشتر موجب تقویت جایگاه نیروهای سیاسی و امنیتی می شود که در حال حاضر بر ایران حاکم اند و تغییری در سیاستهای رژیم پدید نخواهد آورد ( 115 ، پاراگراف اول )
به همین دلیل ، ایالات متحده باید با دولت عراق برای انحلال سازمان مجاهدین خلق و یافتن خانه ای برای اعضای آن در کشورهای دیگری بجز عراق ، همکاری کند. این سازمان هیچ تهدید جدی برای دولت ایران محسوب نمی شود. لیکن می تواند به عنوان ابزار تبلیغاتی مفیدی برای رژیم ، در بحثهای داخلی در مورد تهدیدات خارجی به کار رود . در ضمن به نظر می رسد این سازمان سوء استفاده هایی را از اعضای خود به عمل می آورد . همکاری با دولت عراق برای انحلال این سازمان کاملاً در جهت منافع امریکا در عراق خواهدبود . ( 115 ، پاراگراف دوم )
حمایت ایالات متحده از گروههای قومی در ایران باید در جهت کمک به آنها برای مشارکت موثر در سیاست ایران باشد و نباید به آنها کمک کرد تا به صورت بالقوه و خشونت آمیز موجبات تحریک رژیم را فراهم آورند. با توجه به این مطلب ، دولت ایالات متحده باید از نفوذ خود در میان گروههای کرد ، در جهت کاستن از اشتیاق کردهای ایرانی برای تجزیه طلبی و استقلال استفاده کند. کرد ها در همه چهار کشوری که ساکن هستند ( ایران ، عراق ، سوریه ، ترکیه ) در معرض سرکوبهای خشونت آمیزی بوده اند. تلاشهای گذشته گروههای کرد ایرانی برای تجزیه طلبی یا خود مختاری همه با شکست مواجه شده است و بعید به نظر می رسد که این تلاشها در آینده موقعیتی با خود به همراه داشته باشد. (115 ، پاراگراف سوم )
دولت ایالات متحده باید این مساله را روشن کند که به هیچ وجه از گروههای تجزیه طلب در ایران حمایت نخواهد کرد. جدای از اینکه این اقدام ایالات متحده از خونریزیهای آینده جلوگیری خواهد کرد ، چنین روشی این فایده را نیز دارد که به صورت با القوه موجب تسکین برخی از نگرانیهای دولت ایران در مورد حرکتهای تجزیه طلبانه خواهد شد یا اینکه حداقل استفاده از این تهدید ها را چه واقعی و چه خیالی به عنوان پیش زمینه ای برای آزار رقبای سیاسی داخلی اش ، مشکل خواهد کرد. رهبران دینی و سرویس های اطلاعاتی ایران از تهدیدهای تجزیه طلبان برای محدود کردن مسائل مربوط به حقوق بشر ، علی الخصوص در مورد گروههای قومی استفاده کرده اند ( 116 ، پاراگراف اول )
ترغیب توسعه بازار ها در ایران ، سوالی که اغلب در میان بحث در مورد تحریم های اقتصادی و آثار آنها بر اقتصاد ایران گم می شود ، عبارت است از تاثیرات موفقیتهای بزرگتر در توسعه سیاسی ایران و امکان استفاده رژیم از بازده روز افزون آن به نفع خود . آنهایی که به دنبال وضع تحریم های گسترده اقتصادی برعلیه ایران هستند ، با این فرض دست به این اقدامات می زنند که کاهش بازده اقتصادی موجب تضعیف رژیم می شود. اگر رژیم موفق به بدست گرفتن افزایش بازده حاصله نشود ، یا حتی اگر هر چه استقلال و منابع بخش خصوصی برای عمل مستقل از رژیم بیشتر باشد ، قاعدتاً رژیم تسلط اقتصادی کمتری بر افراد خواهد داشت سیاستهای اقتصادی ایران در دهه 80 میلادی موجب قدرت گرفتن بنیان رژیم انقلابی شد و در عین حال فقر ایراینها را نیز به دنبال داشت . کمپانی های دولتی سرمایه گذاران خصوصی شریک دولت و بنیادها حامیان مالی طرفداران دولت بودند. بعلاوه این سازمانها با ناکارآمدی خود علاوه برکند نمودن رشد اقتصادی ، اثرات دائمی را بر اقتصاد برجای گذاشته اند. چنانچه دیگر بازیگران آزاد باشند و بتوانند منافع اقتصادی خود را بدون نیاز به اطاعت از رژیم دنبال کنند ، آزادیهای اقتصادی و سیاسی هر دو گسترش خواهند یافت (116 پاراگراف سوم )
دولت ایالات متحده دارای اهرم های متعادل کننده ایست که می تواند از آنها برای تقویت نقش بازارها درایران استفاده کند که نتیجه آن بهبود وضع سرمایه گذاران و کاهش وابستگی کارگران به دولت خواهد بود. ( 116 ، پاراگراف چهارم )
حمایت از تلاشهای صندوق بین المللی پول (IMF) و بانک جهانی برای بهبود مدیریت اقتصادی در ایران ، به این دلیل که دولت هیچ رابطه دیپلماتیکی با دولت ایران ندارد ، امریکا باید با دولتها و سازمانهای بین المللی دیگر برای دنبال کردن اهداف سیاستهای خویش همکاری کند. صندوق بین المللی پول و بانک تجارت جهانی شاید بیشترین تاثیر را در میان همه سازمانهای خارجی سیاستهای اقتصادی ایران در سالهای اخیر داشته اند. دولت ایالات متحده می بایست از تعاملات این دو سازمان با دولت ایران که شامل سرمایه گذاری نیز می شود حمایت کند. احتمالاً اعطای وام می تواند به سیاستهای اقتصادی لیبرال تری بیانجامد. (116، پاراگراف پنجم )  
ایران تا کنون حال روابط شکننده ای با صندوق بین المللی پول داشته است . این سازمان درحال حاضر درحال اجرای هیچ برنامه ای با ایران نیست ، لیکن اغلب به صورت انتقادی به ارزیابی عملکرد و سیاستهای اقتصادی به عنوان بخشی از مسئولیت معمول خود می پردازد . دولت خاتمی برخی از پیشنهادات این صندوق را مدنظر قرارداد . در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به نظر ایران در برابر توصیه های صندوق بین المللی پول مقاومت از خودنشان داده است و این درحالیست که دولت ادعا می کند که درحال دنبال کردن سیاستهایی برای خصوصی سازی کاهش نرخ تورم و کاهش یارانه هاست . (117 ، پاراگراف اول )
بانک جهانی پیشنهاد مبلغ 719 میلیون دلار وام به ایران برای بهبود دفع فاضلاب ، بازسازی بم پس از زلزله ، مدیریت محیط زیست ، مسکن و خدمات بهداشتی را ارائه داده است. بعلاوه این بانک پیشنهاد کمک فنی برای اصلاح نظام یارانه ها و رفاه ایرانی ها را نیز داده است . دولت خاتمی سیاستهای اقتصادی که شامل سیاستهای یارانه ای و رفاهی می شد را با بانک جهانی و صندوق بین المللی پول مورد بحث و بررسی قرارداد. این بانک هنوز تا قستی برکارمندان دولتی ایران در مورد سیاستهای اقتصادی در این حوزه ها تاثیر گذار است . (117 ، پاراگراف دوم )
بواسطه جایگاه خود به عنوان سهامداری اصلی در هر دو سازمان ، دولت ایالات متحده می تواند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی را به ارائه روابط خود با ایران ترغیب کند. به دلیل مخالفت و ناسازگاری احمدی نژاد با بازار ، احتمالاً صحبتهای فعلی با ایران نسبت به زمان خاتمی کمتر مثمر به ثمر خواهد بود ولی آزادی اقتصادی بیشتر بواسطه تضعیف کنترل دولت ایران بر اقتصاد و بازکردن فضا برای فعالیت سرمایه گذاران ایرانی ، منافع ایالات متحده را برآورده خواهدکرد. (117 ، پاراگراف سوم )
با پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی مخالفت نکنید. اقتصاد ایران چنانچه حائز مولفه های آزادی و پویایی بیشتری باشد ، منافع ایالات متحده را برآورده خواهد کرد. این امر موجب پیشبرد توسعه کارخانه ها و موسساتی می شود که مستقل تر از دولت خواهند بود. و همین طور بسیاری از جوانان ایرانی را از وابستگی و تقید به رژیم به خاطر شغل و صرفه نشان آزاد خواهد کرد. بعلاوه این موضوع باعث کرد و وابستگی آنها را به دولت کاهش خواهد داد. ( 117 ، پاراگراف چهارم )
اگر دولت ایران ، هم چنان به دنبال عضویت در سازمان تجارت جهانی باشد ، امریکا نباید مانع از این خواسته شود. اگرچه دولت ایالات متحده ممکن است از موافقت خود برای عضویت ایران به عنوان برگ برنده ای در دیگر مذکرات استفاده کند ، باید توجه داشت که دولت امریکا از ایرانی که در برابر تجارت بین المللی کالا و خدمات بازتر است بیشتر سود خواهد بود. عضویت در سازمان تجارت جهانی ، محدودیتهای وارداتی و رژیم های مبادله ای را که از جانب دولت ایران به نفع حامیانش تحمیل می شوند با مشکل مواجه می کند . بعلاوه عضویت در این سازمان دسترسی سرمایه گذاران ایرانی را به واردات تضمین کرده و از پدید آمدن یک طبقه سرمایه گذار مستقل تر حمایت خواهد کرد. (118 ، پاراگراف اول )
دولت ایالات متحده دارای منافع بسیاری در تقویت بازار کار در ایران و باز شدن و پویا شدن آن است . ایالات متحده قادر نیست به سادگی از نارضایتی خود استفاده کند . نارضایتی از اینکه نظام موجود در ایران به سوی اخذ تصمیماتی حرکت می کند که برای منافع ایالات متحده حیاتی است . از سوی دیگر اگر بتوان دست سرد و مرده دولت ایران را از بازار کار کوتاه کرد ، قدرت دولت و بنیادها برای پاداش دادن به حامیانشان با موقعیتهای شغلی کاهش می یابد و استقلال و ثروت بازیگران اقتصادی که در جیب رژیم نیست افزایش می یابد (118 ، پاراگراف دوم )
سیاستهای برای تنبیه دولت ایران یا دولتمردانی که به دنبال روشهایی برای صدمه زدن به ایالات متحده هستند. ایالات متحده باید تحریم های خود را بر فروش تکنولوژیهای کلیدی به ایران به عنوان برگ برنده ای هم چنان حفظ کند. به خصوص تحریم های مرتبط با میعانات گازی و تکنولوژی های تبدیل گاز طبیعی به میعانات .