فصل دوم سیاستهای داخلی 
نظام سیاسی ایران به عنوان تناقضی در خاورمیانه هم چنان با قی است . ایران کشوریست که انقلابی اسلامی را تجربه کرده است ، لیکن موفق به نهادینه کردن بسیاری از اصول و قواعد دموکراتیک شده است. قدرت نهایی هم چنان در دستان روحانیون برگزیده باقی می ماند. رهبری دینی ورود همه افراد به مناسب سیاسی را کنترل می کند و هر کسی را که مشروعیت نظام فعلی و جایگاه رهبر بزرگ آیت الله خامنه ای را مورد تردید قرار می دهد ، از ورود به موقعیتها و مناسب سیاسی باز می دارد . شبکه های غیر رسمی که توسط روحانیون برگزیده اداره می شوند تصمیماتی را اتخاذ می کنند که می تواند بوروکراسی رسمی دولت را دور بزند . ( 7 پاراگراف اول )
همزمان ، شهروندان ایرانی ، اقدام به انتخاب نمایندگان مجلس، رئیس جمهور و دیگر مقامات رسمی که شامل دولتمردان محلی می شود می نمایند. همین طور مردم اعضای مجلس خبرگان را که وظیفه انتخاب رهبر برعهده آنان است ، برمی گزینند . دولتمردان منتخب ، دارای قدرت تصمیم گیری در موضوعات گسترده ای هستند که تعیین بودجه ملی را نیز در برمی گیرد . انتخابات در کمال آرامش و به صورت منظم برگزار می شود. نماینده ای که حائز اکثریت آراء شود به قدرت می رسد . نمایندگان متعدد با گرایشات ایدئولوژیک متفاوت برای مناسب مجلس یا حتی ریاست جمهوری رقابت می کنند. اکثریت شهروندان در انتخابات شرکت می کنند. لیکن نظرات آنها در مورد نظام سیاسی یکسان نیست . ( 7 پاراگراف دوم )
منبای تاریخی و دینی نظام سیاسی ایران 
تاریخ گذشته ایران نگرش های این کشور را به سمت سیاست خارجی و داخلی بسیار تحت تاثیر قرارداده است و گذشته این کشور موجب القای بی اعتمادی عمیقی نسبت به مداخلات خارجی شده است. 
پادشاهان قرن نوزدهم ، بیشتر قدرت اقتصادی کشور را در اختیار بریتانیا و روسیه قرارداده بودند . این وضعیت منجربه انقلاب مشروطه در سال 1903 گردید و به دنبال آن کودتایی نظامی در سال 1921 به وقوع پیوست و سپس سلسله شاهنشاهی جدید در سال 1925 با به قدرت رسیدن رضاشاه پهلوی تشکیل شد (7 پاراگراف سوم )
محمدرضا شاه در سال 1941 جانشین پدر خود شد . پس از اشغال همزمان ایران توسط بریتانیا و شوروی در جریان جنگ دوم جهانی شد. جهبه ملی به رهبری نخست وزیر ، محمد مصدق ، دولت جدیدی را پایه ریزی کرد که اقتدار شاه را محدود نمود و در نتیجه شاه مجبور به فرار از کشور شد . پس از ملی شدن صنعت نفت ایران توسط دولت مصدق ، ایالات متحده و بریتانیا با مداخله خود شاه را به ایران بازگرداند و مصدق را مجبور به استعفا نمودند . ( 8 پاراگراف اول )
اماده قدرت پادشاه ایران بواسطه رفشارهای خارجی موجب خشم و تنفرطولانی ورت ایرانیها از مداخله خارجی را فراهم کرده است. در نزد بسیاری از مردم ، حکومت سلطنتی نماینده گذشته ای از برگزیدگان سکولار و فاسد ، تحت حمایت قدرتهای خارجی بود که تنها دفشان کنترل ثروتهای ایران بود و هر تلاشی را از جانب مردم برای کنترل آینده سیاسی خودشان و دموکراتیده کردن نظام سیاسی ، عقیم می گذاشتند. ادامه یافتن حمایت برتیانیا و آمریکا از رژیم مستبد شاه از سال 1953 تا انتها ، یعنی 1979 موجب پدید آمدن بدگمانی عمیقی در اذهان ایرانیان نسبت به مقاضد غرب شهر : بسیاری از ایرانیان دخالت ایالات متحده را در بازگرداندن شاه در سال 1953 به عنوان دلیلی برای اقدام به گردگانگیری آمریکایی ها در سال 1979 ذکر می کنند. ( 8 ، پاراگراف دوم )
حرکت که شاه را در سال 1979 سرنگون کرد ، حرکتی یکپارچه نبود. گروههای در گیر شامل سوسیایستها ، چپ های اسلامی ، دموکراتها و راستهای اسلامی می شد. پس از خوایدن گردوخاک انقلاب اسلامی ، سازمان یافته ترین و مبارزترین گروه ، یعنی راستهای اسلامی قادر بود رهبری را در شکل دادن دولت جدید برعهده بگیرد. آنچه که به عنوان انقلابی برعلیه رژیم فاسد شاه آغاز شد ، فضایی را برای ایجاد دولتی اسلامی به رهبری آیت الله خمینی بوجود آورد که در آن رهبر دینی ، تبدیل به اقتداری نهایی برای تصمیم گیری در موضوعات گسترده ای در حوزه های دینی ، سیاست و فرهنگ تاسیارت خارجی و دفاع شد. دولت جدید نقش بنیان دینی را در دولت نهادینه کرد تا دولت با احکام اسلامی هم خوانی پیدا کند. این نهادهای جدید هم سو با بوروکراسی دولتی که قبل از انقلاب نیز وجود داشتند شروع به کارکردند و به هیچ وجه جایگزین آنها نشدند. اما در مقایسه ، تصمیمات نهاد های دینی نسبت به بوروکراسی معمول برتری یافت و موجب تضعیف اقتدار نهادهای موجود دولتی شد. (8 پاراگراف سوم )
در آن زمان مذهب اثر متصور داخلی و خارجی شکل گرفت . در داخل و خارجی می گذاشت. انقلاب اسلامی به عنوان حرکتی برای تقویت کشور برعلیه تهدیدات متصور داخلی و خارجی شکل گرفت . در داخل انقلابیون بر برکندن ریشه فساد و فعالیتهای در ظاهر غیر اسلامی رژیم شاه متمرکز بودند و به صورت همزمان سعی و جایگزینی این نظام کهنه با نظامی سیاسی و اجتماعی با مبنای اقتدار دینی داشتند. در خارج ، سالهای نخست پس از انقلاب صدف صدور انقلاب شد ، ولی این هدف به دلیل در گرفتن جنگ ایران و عراق که بیشتر منابع نظامی ، اقتصادی و انسانی ایران را جذب کرد ، به هدفی فرعی تبدیل گشت . (9 ، پاراگراف اول )
اندکی قبل از فوت خمینی در 1989 ، تشکیلات دینی و دولت ایران ، سیاستهای عملگرایانه تری را در پیش گرفتند . اقتصاد که به شدت تحت کنترل بود موجب افزایش درآمدها و اشتغال آنطور که مردم توقع داشتند نشده بود. مردم زیر احکام سخت گیرانه انقلاب اسلامی در سختی و مضایقه بودند . آنها تشکیلات دینی را فاقد صلاحیت اجرایی یافتند. لیکن روحانی برگزیده مایل به کم کردن فشارها برگرده دولت نبود. تغییرات محدودی در سیاستهای خارجی و مشی اقتصادی زیر نقاب « عملگرایی » صورت پذیرفت و این همه درحالی بود که تشکیلات دینی ، اقتدار خود را هم چنان حفظ کرد. (9 ، پاراگراف دوم )
انتخاب خاتمی در سال 1997 ، نشانگر حمایت متداول مردم از تغییرات سیاسی بود. اما خاتمی قادر به ایجاد تغییرات با وجود رقبای محافظه کارش در بدنه دولت ، در طول هشت سال مسئولیت خود نبود. با ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد ، آزادیهای سیاسی حتی کمرنگتر از گذشته شد. ( 9 ، پاراگراف سوم )
بازیگران اصلی سیاسی 
رهبر بزرگ 
در ایران ، قدرت در دستان رهبر جای می گیرد که این نقش تحت لوای ولایت فقیه (حکومت توسط فقیه ) پاگرفته است. برطبق قانون اساسی ، رهبردارای حوزه اقتدار وسیعی می باشد. (10 ، پاراگراف اول )
داشتن قدرت تعیین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران ، نظارت برعملکرد موثر سیاستهای کلی نظام ، فرماندهی کل قوای نظامی و داشتن قدرت اعلان جنگ یا صلح . 
رهبر همین طور دارای قدرت تعیین اعضای شورای نگهبان ، رئیس قوه قضائیه و کنترل رسانه های دولتیت . وی دارای قدرت نهایی در دولت ایران است . ( 10 ، پاراگراف دوم )
این نقش در ابتدا به صورت روشن برای آیت الله خمینی به عنوان رهبر انقلاب 1979 و فقیه حاکم در نظرگرفته شده بود. پس از مرگ خیمین آیت الله علی خامنه ای ، این عنوان و اقتدار این مذهب را به ارث برد ، لیکن تاثیر گذاری و قدرت را خیر . خامنه ای فاقد کاریزما و اعتبار دینی خمینیست ولی توانسته است حمایت مجلس خبرگان محافظه کار را که انتخاب کننده رهبریست بدست آورد. مجلس خبرگان تعمداً اقتدار دینی خامنه ای را برای آیت الله شدن و صدور فتوا ارتقا داد. ولی برخلاف خمینی ، خامنه ای تبدیل به آیت اللهی عالیمرتبه نشد و بنابراین نمی توان او را یکی از قدرتهای بزرگ دینی در شیعه به حساب آورد. در نتیجه ، خامنه ای به قدرت روحانیون دیگر برای افزودن به اعتباروی در هنگام نیاز وابسته است و این در حالیت که روحانیون به وی برای اثبات اعتبار خود محتاجند . روحانیون عضو شورای نگهبان و مجلس خبرگان قویاً طرفدار نظام ولایت فقیه هستند ، چرا که نقش و قدرت آنها به این نظام وابسته است . ( 10 پاراگراف سوم )
مجلس خبرگان 
مجلس خبرگان شامل 86 روحانی می شود که مسئول انتخاب و در صورت نیاز جایگزینی رهبر هستند . مجلس دارای قدرت برکناری رهبر است . 
در عین حالی که این مجلس هئیتی انتخابیست که در آن هر استان به تناسب جمعیت خود تعدادی نماینده را برای دوره ای هشت ساله انتخاب می کند ، شورای نگهبان باید صلاحیت کلیه کاندیداها را تایید نماید. علی اکبر هاشمی رفسنجانی در سپتامبر 2007 به عنوان سخنگویی مجلس خبرگان انتخاب شد. برای کسب این سمت ، وی قاطعانه نماینده ای را که مورد حمایت احمدی نژاد بود را شکست داد . (11 ، پاراگراف اول )
شورای نگهبان 
شورای نگهبان شامل 12 فقیه می شود که بررسی مطابقت تصمیمات مجلس را با قوانین اسلامی برعهده دارند. آنها این امر را بواسطه مقایسه هر قانونی که مورد تصویب مجلس واقع می شود با قوانین اسلام و قانون اساسی به انجام میرسانند . در این هنگام شورای نگهبان یا قوانین را تایید می کند ، یا اینکه آنها را برای اصلاح به مجلس باز می گرداند. همین طور شورا قدرت تایید صلاحیت کاندیداهای مجلس یا ریاست جمهوری را داراست . دروه اعضای شورا شش سال است . رهبر نیمی از اعضا را انتخاب می کند و مجلس نیمی دیگر را به پیشنهاد قوه قضائیه انتخاب می کند. آیت الله احمد جنتی در حال حاضر ریاست شورای نگهبان را برعهده دارد. ( 11 ، پاراگراف دوم )
مجمع تشخیص مصلحت نظام 
رهبر ، کلیه اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام را انتخاب می کند . این مجلس مسئول رفع بن بستهایی است که میان مجلس و شورای نگهبان رخ میدهد. همین طور ارائه رهنمون تایی به رهبری و پیشنهاد خط مشی های جمهوری اسلامی نیز در لیست وظایف این مجمع می گنجد . آیت الله خمینی ، این هئیت را در سال 1988 پی ریزی کرد. این حرکت نهایتاً موجب کاهش اقتدار محافظه کاران سنتی شورای نگهبان شد مجمع تشخیص مصلحت توانایی شورای نگهبان را برای رد قوانین مصوب مجلس در صورت اراده ، تضعیف می کند. رهبر بعدها در سال 2005 ، مجمع را بادادن قدرت نظارتی بر همه شعب و شاخه های دولت تقویت کرد. این اقدام به طرزی موثر قدرت احمدی نژاد ، رئیس جمهور تازه انتخاب شده را محدود کرد و این مهم بواسطه فراهم آمدن اسباب نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام و ریاست آن رفسنجانی ، بر دولت مسیر شد. (12 ، پاراگراف اول )
قوه قضائیه 
وظیفه قوه قضائیه فراهم کردن مبنایی شرعی و قانونی برای تصمیمات است . تصمیمات قوه قضائیه لزوماً نهایی تلقی نمی گردد . ممکن است روحانیون تاثیر گذار احکام را بواسطه غیر اسلامی بودن به چالش کشیده و احکام متفاوتی صادر نمایند . (12 ، پاراگراف دوم )
رئیس جمهور 
قانون اساسی 1979 ، مناسب ریاست جمهوری و نخست وزیری را پی ریزی کرد و قدرت را میان رئوس مختلف دولت تقسیم نمود و در اصل بیشتر قدرت تصمیم گیری در دستان نخست وزیر بود. در سال 1989 ، آیت الله خمینی با حذف منصب نخست وزیری و انتقال قدرت نخست وزیر به رئیس جمهور ، این سیستم را عوض کرد. امروز ما رئیس جمهور قدرت نظارت بر برنامه ریزی و سازماندهی بودجه شورای امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی را داراست . رئیس جمهور بواسطه آراء عمومی انتخاب می شود ، لیکن رهبر می بایست شایستگی وی را برای کسب این سمت تایید نماید. رئیس جمهور هیچ کنترلی بر نیروهای مسلح یا نیروهای امنیتی ندارد. از آنجا که انقلاب اسلامی رهبر را تبدیل به عالی ترین اقتدار در اداره مسائل سیاسی ، دینی و نظامی قرارداد ، رئیس جمهور هیچ گاه قدرت اجرایی فائقه ای نبوده است. ( 12 ، پاراگراف سوم )
مجلس 
شهروندان ایرانی هر از چهار سال تمام اعضای مجلس را انتخاب می کنند. هم در ریاست جمهوری و همین طور در دیگر مناسب سیاسی ، صلاحیت کاندیداها باید توسط شورای نگهبان مورد تایید قرارگیرد . در انتخابات گذشته ، به بسیاری از اصلاح طلبان فرعی کرس های مجلس ، اجازه کاندید شدن برای مجلس داده نشد. در انتخابات سال 2004 مجلس ، شورای نگهبان قریب به 2500 کاندیدار که شامل 87 نماینده وقت مجلس می شد ، رد صلاحیت نمود. رد صلاحیت این تعداد زیاد از نماینده ها موجب بروز اعترضات مردمی بسیاری شد که در پی آن بسیاری از اعضای مجلس تهدید به استعفا نمودند که البته هیچ تاثیری برجای نگذاشت . درپی آن سنت گرایان به طرز فزاینده ای مجلس را در دست گرفتند. (13 ، پاراگراف اول )
نیروهای نظامی 
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) ، از لحاظ سیاسی قدرتمندترین نیروی نظامی ایران است . درحالی که ارتش هم چنان به عنوان نیروی مهم نظامی در جایگاه خود با قیمت ، سپاه پاسداران تبدیل به بازیگر مهم سیاسی شده است. سپاه پاسداران درسال 1979 با هدف دفاع از انقلاب اسلامی و حمایت از آیت الله خمینی تشکیل شد . در طول جنگ ایران و عراق ، نقش سپاه پاسداران بواسطه شرکت گسترده در نبرد پررنگتر شد. در حال حاضر سپاه پاسداران 000/150 نیرو در اختیار دارد و دارای قابلیتهای هوایی ، زمینی و دریایست . (13، پاراگراف دوم )
سپاه پاسداران بواسطه قراردادن افسران ارشد خود در مناسب مهم سیاسی و با بدست آوردن منابع اقتصادی ، دارای قدرت و نفوذ قابل توجهی شده است. در سالهای اخیر، اعضای سپاه پاسداران به نمایندگی مجلس در آمده اند و بعضی جایگاههای کلیدی در دولت دست یافته اند. محمد باقر قالیباف ، یکی از فرماندهان سابق سپاه به عنوان یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری در سال 2005 وارد صفحه شد. این ماموران دردهه 90 میلادی ، مقادیر هنگفتی پول بواسطه توانائیشان در کسب مجوز واردات اجناسی که قبلا ممنوع بودند ، مانند وسایل الکترونیکی ، پوشاک غربی و مصالح ساختمانی بدست آوردند و این اقلام را در بازار داخلی مجدداً به فروش می رساندند. سپاه پاسداران قاطعانه منافع تجاری خود را دنبال کرده است . در می 2004 ، سپاه کنترل فرودگاه امام خمینی را در دست گرفت و تانکرهایی را در باند پرواز هواپیما مستقر کرد تا مانع از فعالیت فرودگاه در روز افتتاح توسط کنرسیون ترکی کسازند آن بود شود. سپاه پاسداران خواستار این بود که دوستان و نزدیکان این مجموعه به جای کنرسیوم اداره فرودگاه را برعهده گیرند این سازمان ادعا داشت که مداخله ترکیه در فرودگاه موجبات تهدید امنیت ملی کشور را فراهم می آورد سپاه پاسداران در جریان هسته ای موضعی قوی اتخاذ کرده است . سرلشگر یحی رحیم صفوی ، فرمانده سپاه پاسداران ، آشکار این مساله را که چرا ایران باید با معاهداتی که محدود کننده حقوق وی در تحصیل سلاح های هسته ایست موافقت کند ، مورد تردید قرارداده است. سپاه پاسداران همینطور بواسطه نفوذش به بسیج به عنوان سازمانی شبه نظامی و انصار حزب الله به عنوان گروهی رادیکال و متعصب قدرت خود را به کارمی گیرد . سپاه پاسداران نقشی اصلی را در ایران به عنوان مدافع نظام سیاسی ولایت فقیه بازی می کند. ( 13 ، پاراگراف سوم )
شورای عالی امنیت ملی 
رئیس جمهور ، ریاست شورای عالی امنیت ملی (SNSC) را نیز برعهده دارد که هیئتی است متشکل از نمایندگان سپاه پاسداران ، ارتش ، وزارت اطلاعات و دیگر ادارات امنیتی . این هئیت تصمیم ساز بسیار مهم و تاثیر گذار ، مسئولیت ارزیابی و تشخیص تهدیدهای متوجه امنیت ملی و تعیین سیاستهای دفاعی امنیت ملی را برعهده دارد. این شورا وزنه ای مهم در تصمیمات خطیر سیاست خارجی محسوب می شود و در دیپلماسی خارجی و مذاکرات هسته ای نیز دخیل است . حسن روحانی در نقش خود به عنوان دبیرشورای عالی امنیت ملی ، مذاکره کننده ارشد ایران برسر مسایل هسته ای با تحادیه اروپا بود. او همچنین به منظور تقویت همکاریها برعلیه ترورسیم و جرایم سازمان یافته ، در ژوئن 2005 دیدار هایی از کویت ، یمن ، امارات متحده عربی و عربستان سعودی به عمل آورد . رهبر صاحب یک کرسی در این شوراست و دارای نقش حساسی در حل مسائل سیاست داخلی میان مراکز مختلف امنیتی است . علی لاریجانی در آگوست 2005 جایگزین روحانی به عنوان دبیراین شورا شد. او مسئولیت تیم مذاکره کننده ایران بر سر مسائل هسته ای را با دولتها و سازمانهای خارجی تا اکتبر 2007 برعهده داشته است . (14 ، پاراگراف اول )
تصمیم سازی غیر رسمی 
فرایند تصمیم سازی در ایران فرایندی بس پیچیده است . اگر چه موسسات رسمی اجرا کنند تصمیمات قویا درجایگاه خود در سرتاسر حوزه های گوناگون بوروکراسی مستقرند ، لیکن فرایند اخذ یک تصمیم بسیار پیچیده تر از چیزیست که چارت یک سازمان بتواند نشان دهد. در کنار موسسات رسمی، دفتر رهبری ، رئیس جمهور ، مجلس ، شورای نگهبان ، مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیروهای نظامی ، شبکه های غیر رسمی قدرتمندی نیز برای تصمیم سازی وجود دارند. این شبکه های غیر رسمی ممکن است موجب تحکیم قدرت یا حتی برکنار کردن همتایان اداری خود شوند . افراد با اعتبار انقلابی و دارای روابط مستحکم با دستگاههای امنیتی که اغلب دارای جایگاهی رسمی در درون ادارات نیز هستند ، براین شبکه ها تسلط دارند. این افراد قادرند از منابع مستقل مالی بنیاد ها ( موسسات خیریه دینی ) که از خمس استفاده می کنند بهره برداری می کنند. این شبکه ها بیشتر از همیشه وقتی تصمیم گیریها را تحت تاثیر قرار می دهند که شکاف و خللی در اسناد دارایی های دولت بوجود آمده باشد. در بسیاری از موارد ، آنها به عنوان آخرین حکم در موضعی وارد عمل می شوند . (15 ، پاراگراف اول )
آیت الله احمد جنتی ، رئیس شورای نگهبان و عضو مجموع تشخیص مصلحت ، مثالی است از نوع قدرتی که می تواند در کانالهای غیر رسمی قدرت جریان یابد. قدرت جنتی و توانایی وی در تاثیر گذاری در تصمیمات ، بسیار فراتر از قدرتی است که ناشی از جایگاه رسمی او می شود. به عنوان یک امام جمعه ، جنتی از منبر خود برای استدلال علیه پایبندی به NPT و دادن مجوز به بمبگذاری انتحاری به عنوان گونه ای از مقاومت استفاده کرده است وی هم چنین روابطی قوی با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و انصار حزب الله برقرارکرده است. اعتقاد براین است که جنتی از نیروهای امنیتی برای ارعاب اصلاح طلبان وحتی انجام قتل های انتخابی استفاده کرده است. (15 ، پاراگراف دوم )
بنیاد ها کارگزاران تاثیر گذار قدرت 
بنیاد ها به عنوان ابزار قدرت دیگری در کنار دیگر ابزارها در ایران ، بواسطه توانایی ستان دار باز توزیع درآمد ها و تقسیم حمایتها فعالیت می کنند. تخمین زده می شود که این سازمانها به میزان چهل درصد از اقتصاد غیر نفتی ایران را در اختیار داشته باشند . برآورد می شود که دارایی بزرگترین آنها ، یعنی بنیاد مستضعفان ، به دوازده میلیارد دلار برسد و همزمان 000/400 کارمند را در بنگاههای اقتصادی خوبه کارگرفته است. بنیادها دارای وظایف رسمی و تدوین شده ای هستند که شامل تامین نیازهای رزمندگان باقی مانده از جنگ ، تبلیغ و انتشار اسلام و کمک به مستضعفین و محرومین می شود. همین طور از آنها برای هدایت منابع به سمت متحدان رژیم به منظور کمک به گروههایی که وظیفه سرکوب و کنترل رقبای رژیم را برعهده دارند استفاده می شود (16 ، پاراگراف اول )
اگر چه بنیاد ها قبل از سال 1979 هم وجود داشتند ، لیکن پس از وقوع انقلاب اسلامی تمرکز خود را بر اداره اموال مصادره ای شاه و حامیانش قراردادند . بنیاد ها آشکار غیر سوء ده هستند و بنابراین معاف از مالیات تلقی می شوند. ولی آنها کنترل بنگاهای اقتصادی که برتولید و بخش های صنعتی مسلط اند را برعهده دارند و بخش اعظم تجارت ایران را هدایت می کنند. بنیادها سود حاصله خود را به دلایل مختلف ایدئولوژیک ، سیاسی و شخصی هزینه می کنند. رهبری تنها مرجع ناظر بر فعالیتهای آنهاست . نه تنها حسابهای مالی آنها در معرض دید عموم و در دسترس نیست ، هیچ عدد و رقمی نیز از سرمایه گذاری دولت یا کمکهای مالی که دریافت می کنند نیز وجود ندارد. دولت نیز هیچ گونه اطلاعاتی درباره عملکرد آن و چگونگی تعاملات مالی خود با بنیاد منتشر نمی نماید. (16 ، پاراگراف دوم )
یکی از بزرگترین بنیادها بنیاد امام رضاست که کار خود را از سال 1979 به ریاست آیت الله عباس واعظ طبسی شروع کرده است. شهروندان متمول مذهبی در طول دهه ها ، اموال و دارایی های خود را وفق این بنیاد کرده اند به گونه ای که هم اکنون بنیاد بالغ بر 90 درصد از زمین های زراعی مشهد را در تملک خود دارد. بنیاد صاحب دارایی های دیگری نیز از قبیل چندین دانشگاه و کارخانه کوکاکولا می باشد. حوزه تاثیر گذاری آیت الله واعظ طبسی بسیار فراتر از منافع صنفی وی گسترش یافته است . وی یکی از اعضای مجلس خبرگان است و بواسطه ازدواج فرزندش با فرزند آیت الله خامنه ای ، وابستگی هایی باوی دارد. بنیاد دیگری با عنوان بنیاد پانزده خرداد ، جایزه ای دو میلیون دلاری را برای کشتن مسلمان رشدی پیشنهاد نمود. ( 17 ، پاراگراف اول )
دسترسی مخفی بنیادها به اعتبارات مالی بواسطه نفوذ سیاسیشان ، به دریافت وام های امتیازی از بانکهای دولتی انجامیده است. پایگاه و شان آنها به عنوان سازمانهایی مذهبی و معاف از مالیات ، برتری قابل توجهی نسبت به رقبای غیر بنیاد خود به آنها داده است که هرگونه رقابتی را در نطفه خفه می کند منافع و نفوذ سیاسی که بنیاد از آن بهره می برد فرصتهای اقتصادی را به دنبال می آورد که عملکرد دیگر رقبا را با مشکل مواجه می کند . (17، پاراگراف دوم )
نقش پررنگ سیاسی و اقتصادی بنیاد ها در نظام سیاسی ایران در جهت تقویت نیرو های محافظه کار مذهبی بوده است . این سازمان ها دارای منافع عمیقی در ادامه یافتن نظام سیاسی فعلی برمبنای حکومت روحانیون دارند . هرگونه تلاش جدی برای تغییر و اصلاح نظام سیاسی بواسطه تحمیل نظارت همگانی یا آزادسازی اقتصادی منجربه وارد آمدن خسارات هنگفت مالی به این سازمان ها می شود. (17 ، پاراگراف سوم )
 این بازیگران قدرتمند سیاسی و اقتصادی غالبا ً با هزینه دولت منافع خود را دنبال می کنند. رشد اقتصادی و اشتغال شاید مسائل جدی و مهمی برای دولت باشند، لیکن در پیش گرفتن تغییر رویه ای که رشد اقتصادی را افزایش دهد ، همزمان به منافع بنیاد ها و دیگر بازیگران سیاسی لطمه وارد می کند . هدف اصلی و اولیه این بازیگران اطمینان حاصل کردن از این مساله است که رژیم از منافع آنها محافظت می کند. بنیادها در انتخابات ریاست جمهوری از احمدی نژاد حمایت می کردند ، چرا که برنامه های او از طرق مختلفی مساعد برای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی و ضریب با آزاد سازی نظام سیاسی و یا اقتصادی بود. اگر چه او متعهد به بیرون راندن روحانیون فاسد از سیستم شد ، لیکن بواسطه مواجه شدن با مخالفت بنیادها و روحانیون قدرتمندی که اداره کننده این بنگاههای عظیم اقتصادی هستند ، محقق شدن این امر را مشکلی یافت . بعید به نظر میدسد که این روحانیون از حمله به هم قطاران خود دفاع کنند و بدون حمایت آنها حصول تغییر رویه هایی که موجبات کاهش فساد را فراهم می آورد ، دور از دسترس و بعید می نماید. (17 ، پاراگراف چهارم )
منافع امنیتی 
نیروهای نظامی و امنیتی در ایران ، بواسطه داشتن نقش های سازمانی در دولت و هم بواسطه حضور در شبکه های غیر رسمی پیش گفته نقش مهمی را در فرایند تصمیم سازی ایفا می کنند. در حالی که دفاع در برابر حمله دشمن متخاصم هم چنان مهمترین دغدغه امنیتی دولت است ، فعالیت اصلی سپاه پاسداران و نیروهای شبه نظامی حفظ کنترل داخلی تلقی می شود . سپاه پاسداران در خدمت دفتر رهبری و انقلاب اسلامی می باشد. ماموریت اصلی آن محافظت رهبر و نظام ولایت فقیه در برابر دشمنان داخلی و خارجی است . این ماموریت مهمتر از حفظ تمامیت ارضی ایران تلقی می شود. در صورت وقوع یک بحران ، ممکن است این نیروها تا هرزمانی که رهبر لازم بداند در داخل کشور به صف شوند در مقابل ، وظایف و ماموریتهای ارتش ، بسیار شبیه تر به ارتش های سنتی است . وظایف این دو قسمت دارای هم پوشانی هایی نیز با یکدیگر می باشد. هردو آنها دارای توانایی های موازی بوده و به صورت فزاینده ای تمرینات و آموزشها را با یکدیگر انجام می دهند. تعهد آنها نیز در دفاع از انقلاب اسلامی و کشور دارای هم پوشانی است . ( 18 ، پاراگراف اول ) 
سپاه پاسداران و ارتش معمولاً بواسطه حضورشان درشورای عالی امنیت ملی و شرکت در تصمیم گیری ها با رئیس جمهور و مجلس در فرایند تصمیم گیری تاثیر می گذارند . هردو سازمان بواسطه داشتن شبکه های غیر رسمی و نفوذ شخصی رهبرانشان بسیار تاثیر گذار هستند. سپاه پاسداران نسبت به ارتش ، روابط نزدیکتری با رهبری دارد و در نتیجه ممکن است برحوزه وسیع تری از مسائل تاثیرگذار باشد. روابط و همبستگی های ایدئولوژیک میان سپاه پاسداران و روحانیون محافظه کارو بسیج ، قابلیت این سازمان را برای تحمیل دیدگاه هایش برسر مسائل گوناگون افزایش می دهد . سرلشگر صفوی ، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سخنرانی های خود ، بیانیه هایی را در مورد سیاست خارجی و حتی داخلی منتشر می کند. در ما می 2005 ف صفوی ابراز داشت : (18 ، پاراگراف دوم ) 
سیاست فعلی امریکا ایجاد تنش میان شیعه و سنی است . لیکن امریکا باید بداند زمان تسلط ابر قدرتها بر کشورهای اسلامی برسر آمده است و در قرن حاضر همه ملتها به آگاهی رسیده اند. 
طی انتخابات ریاست جمهوری 2005 ، سرلشگر صفوی مردم را ترغیب به رای دادن می کرد و به سپاه پاسداران ، اعضای بسیج و دیگران دستور می داد تا « تلاش خود را برای بالابردن هر چه بیشتر حضور مردم درپای صندوق های رای متمرکز کنند » . پس از انتخاب احمدی نژاد صفوی به صورت کنایه آمیزی حمایت سپاه و بسیج از رئیس جمهور جدید را اعلام نمود. حمایت علنی صفوی از احمدی نژاد در تمایز آشکار با تهدیدات سپاه برعلیه حامیان رئیس جمهور پیشین ، یعنی خاتمی در سال 2000 بود. این اقدام وی منعکس کننده دورنمای مشی آینده محافظه کارها نسبت به نیروهای امنیتی بود. در مقابل فرماندهان ارتش هرگز علناً مردم را برای شرکت در انتخابات تشویق نکردند یا درباره رئیس جمهور جدید بیانیه ای صادر ننمودند ، اگر چه ارتش سپس از انتخاب رئیس جمهور جدید ، مراتب تبریک خود را ابراز داشت . ( 19 ، پاراگراف اول )
گروههای غیر رسمی نیز برای حمایت از اهداف انقلاب اسلامی وجود دارند. انصار حزب الله ، سازمانی محافظه کار ، مذهبی و شبه نظامی است . که حملاتی را برعلیه افراد داخل ایران در صورت مشاهده تخطی از اسلام صورت می دهد. اهداف معمول آنها شامل جفت های ازدواج نکرده ، معترضین و زنان بد پوشش یا آرایش کرده است. سرتیپ پاسدار حسین الله کرم ، هدایت این سازمان را برعهده دارد . شایان ذکر است که بسیاری از اعضای انصار حزب الله شبه نظامیان بسیج می باشند . ( 19 ، پاراگراف دوم )
 این گروه مورد تنفر بسیاری از ایرانیان است در سال 1999 ، این گروه در حمله ای به دانشجویان داشنگاه تهران شرکت داشت که منجر به کشته شدن دو نفر شد. پس از آن تظاهراتهایی در سرتاسر کشور برعلیه روش و خط مشی این سازمان در گرفت . ( 20 ، پاراگراف اول )  
علاوه بر آن ، انصار حزب الله رویکردی رادیکال نسبت به غرب و بخصوص ایالات متحده دارد. این گروه در تجمعاتی شرکت نموده و درخواستش این بوده که ایران باید سریعاً غنی سازی اورا نیوم را دنبال کند تا پاسخی به تلاشی غرب برای اجبار ایران به رها کردن برنامه غنی سازیش داده باشد. دربازه ای ، وب سایت این گروه ، از داوطلبان برای شرکت در عملیاتهای انتحاری ، در صورت حمله ایالات متحده ثبت نام به عمل می آورد. (20 ، پاراگراف دوم ) 
احزاب ایران 
اگر چه تصمیمات سیاسی و دینی ایران به شدت تحت کنترل رهبر قراردارد ، نمای دینی و سیاسی ایران به هیچ وجه یکنواخت و یکدست نیست و شامل احزاب بسیاری می شود که نماینده قسمتهای مختلف جامعه دیدگاههای ایدئولوژیک متفاوتی هستند. احزاب را می توان در سه دسته بزرگ جای داد : 
1- اصلاح طلبها و چپ های اسلامی 
2- راستهای عملگرا 
3- راست سنتی که اغلب با عنوان محافظه کار شناخته می شوند ( جدول 1و2 ) 
(20 ، پاراگراف سوم )
چپ های اسلامی طرفدار سیاستهای باز توزیع اقتصادی و نفوذ قوی دولت در اقتصاد هستند به علاوه ، این دسته به دنبال تعدیل حاکمیت روحانیون با به قدرت رساندن دیگر سازمانها برای مهار قدرت علما ( رهبران و دینی ) هستند. ( 20 ، پاراگراف چهارم )
چپ های اسلامی مایل به حمایت از سیاستهای هستند که به نفع اقلیتهای دینی و قومی باشد. اصلاح طلبها شباهتهایی با چپ ها دارند ولی همیشه طرفدار سیاستهای باز توزیع اقتصادی نیستند و بیشتر حامی اقتصادی برخاسته از بازاراند جنبش اصلاحات بر نیاز به دموکراتیزه کردن ایران و به قدرت رساندن مردم در برابر دولت تاکید می کند. اصلاح طلبها نیز با توجه به مشی مذهبی و اجتماعیشان ، لیبرال محسوب می شوند. راست عملگرا شامل آنهایی می شود که طرفدار اصلاحات اقتصادی نشات گرفته از بازار و نقش محودتر برای دولت در اقتصاد باشند. بعلاوه این دسته طرفدار تلفیق ایران در اقتصاد جهانی و پی گیری سیاست خارجی معتدل ترو مشی اجتماعی اقتصادی لیبرال است . (22 ، پاراگراف اول )
راست سنتی ، مدافع نظام ولایت فقیه است و به تحکیم انقلاب اسلامی در خانه به عنوان عالی ترین هدفش می نگرد . این گروه در مسائل فرهنگی و اجتماعی دارای دیدگاه هایی بسیار محافظه کارانه هستند. از لحاظ سیاسی ، راست سنتی ، غیر دموکراتیک ترین گروه در ایران محسوب می شود . این گروه قرارداد اجتماعی را تلویحاً به نفع خود آورده است : « از یک سوء تندروها به توده مردم انجام اجتماعیشان را اعطا می کنند در حالی که در عوض برای رستگاری معنوی ، جامعه از حق مخالفت چشم می پوشد .» ( 22 ، پاراگراف دوم )
 هرگروه دارای حمایت گروههای جداگانه با عقاید ایدئولوژیک مشابه است . قدرتمند ترین آنها جامعه روحانیت مبارز است ، سازمانی از راستهای سنتی ، جامعه روحانیت قوی ترین سازمان سیاسی و دینی محافظه کار در ایران است و بسیاری از بزرگترین رهبران ایران در چارچوب آن ارتقا یافته اند . آیت الله خامنه ای ، رفسنجانی و اکبر ناطق نوری همگی از اعضای این گروه بوده اند . جامعه روحانیت که در سال 1977 بنیان نهاده شد ، نقش مهمی در انتشار اطلاات در مورد آیت الله خمینی به دانشگاه ها ، مساجد و بازار ها داشت . اعضای این گروه با سازماندهی و حمایت از خمینی وی را به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و جایگزینی برای شاه ارتقا دادند. ( 22 ، پاراگراف سوم )
جامعه روحانیت مبارزه هم چنان به عنوان مرکزی برای گروههای محافظه کار که شامل جامعه مدرسین حوزه علیه و جمعیت موتلفه اسلامی می شود مطرح است . این دو گروه به صورت ویژه بواسطه اعضای قدرتمند شان در فرایند تصمیم سازی بسیار تاثیر گذارند. بسیاری از بلند مرتبه ترین سیاستمداران ایرانی و روحانیون به یکی از این دو دسته تعلق دارند. آیت الله احمد جنتی ، همانند بسیاری از اعضای شورای نگهبان و همه اعضای مجلس خبرگان ، یکی از اعضای مهم جامعه مدرسین حوزه علیه قم است. موتلفه نماینده منافع حامیان بازاری انقلاب است و اعضای این سازمان شامل تجار ثروتمند و محافظه کار می شود. موتلفه توسط جیب الله عسگر اولادی هدایت می شود که به خاطر شور انقلابی افراطی اش مشهور است و نفوذ بسیاری در سپاه پاسداران دارد. در سال 1964 حزب موتلفه نخست وزیر ، حسن علی منصور را که در تبعید آیت الله خمینی مقصر دانسته می شد ترور کرد. بازاریهای موتلفه طرفدار سیاستهای اقتصادی باز هستند که منجربه کسب منافع مالی برای آنها می شود لیکن از اقدامات اقتصادی که رقابت را از جانب اجناس وارداتی و به طرق دیگر افزایش می دهد ، حمایت نمی کنند ( 23 ، پاراگراف اول )
به دلیل وجود تفاوتهایی در سیاستها و نگرشهای سیاسی و اقتصادی ، رفسنجانی ، رئیس جمهور وقت ، در سال 1996 ، طرح انشعابی را از راست محافظه کار مطرح کرد که موجب پی ریزی سازمانی جدید با عنوان حزب کارگزاران سازندگی شد. این سازمان که به کارگزاران شهرت یافت ، حامی راست عملگرا با هدف ارتقای عدالت اجتماعی ، توسعه اقتصادی و استفاده از دانش فنی برای حرکت رو به جلو ایران است . با در پیش گرفتن رویه ای عملگرایانه نسبت به توسعه ، این سازمان بجای ایدئولوگها ، تکنوکرات ها را در پستهای کلیدی قرارداد . کارگزاران اقتصادی مدرن و یکپارچه با اقتصاد جهانی را برای ایران در ذهن می پروراند . برای موفقیت در این امر نیاز به تغییرات عمیقی در سیاستهای اقتصادی است که شامل کاهش موانع واردات و تسهیل ورود کارفرمایان اقتصادی به کارهای جدید و خصوصی سازی می شود. علگرایان براین باورند که ایران باید با تمام وجود در اقتصادی جهانی شرکت داشته باشد ، زیر بار دیون بین المللی برود و به خارجی ها اجازه تملک بخشی از صنعت داخلی را بدهد . این برنامه اقتصادی دارای مشی اتطابیست . چرا که به محافظه کاران بازاری و منافع آنها حمله می کند. ( 23 ، پاراگراف دوم ) 
در سال 1988 بعضی از چپهای اسلامی ، از جمله محمد خاتمی از جامعه روحانیت مبارز منشعب شده و « مجمع روحانیون مبارز » را تشکیل دادند. مجمع روحانیون طرفدار آزادی فردی و اقتصادی بیشتر است و به طور ضمنی مخالف میزان کنترلی است که تشکیلات دینی اعمال می کند. سازمانهای دیگری نیز وجود دارند که با مجمع روحانیون مبارز در ارتباطند و در پی اهداف ایدئولوژیک مشابهی هستند لیکن اعضای آنها متفاوت است . سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شامل افراد غیر روحانی می شود. در سال 1998 طرفداران خاتمی حزب مشارکت ایران اسلامی را سازماندهی کردند که شامل روحانیون ، کارمندان ، فعالان زنان و دیگر اصلاح طلبان می شود. (24 ، پاراگراف اول )
چپ های مسلمان مشی انقلابی دارند . چرا که اقتدار و حاکمیت رهبر و کلیه گروههای دینی را به چالش می کشند . چپ اسلامی استدلال می کند که رهبر اقتدار و مشروعیتش را برای حکومت کردن از حمایت دموکراتیک و پوپولیستی بدست می آورد و تنها مساله حکم شرعی مطرح نیست . این دسته به پاسخگو بودن رهبر نسبت به مردم به جای اقتدارگرا بودن وی تاکید می کند . برای عملی شدن این موضوع چپها استدلال می کنند که رژیم باید بتواند حاکمیت دینی اش را با جهان مدرن و متغیر مطابق و همسو سازد . برخلاف نظر محافظه کاران سنتی درباره نقش رهبر ، چپها بر این عقیده اند که قدرت رهبر باید توسط مردم محدود گردد. آنچه از بطن دیدگاههای چپهای اسلامی برمی آید اشاره به این نکته دارد که باید اقتدار دستگاههای بوروکراتیک و دولتی بیشتر از تشکیلات دینی باشد. (24 ، پاراگراف دوم )
دیگر بازیگران سیاسی 
عناصر ضد ولایت فقیه 
نهضت آزادی ایران به رهبری مهدی بازرگانی ، در اصل طرفدار انقلاب اسلامی و رهبری آیت الله خمینی بود. پس از انتخاب توسط خمینی ، بازرگان سعی در تشکیل کابینه ای میانه رو و تکنوکرات داشت تا بتواند تلفیقی از ارزشهای دینی و مدرنیته را پدید آورد. او به محوریت حقوق افراد معتقد بود و تاکید داشت که مسلمانان باید به خواست خودشان و آزادانه از عقاید دین اسلام پیروی کنند. عقاید بازرگان ، بسیار میانه روتر از نظرات رژیم انقلابی بود. پس از تسخیر سفارت امریکا در 1979 ، بازرگان و کابینه وی به نشانه اعتراض استعفا کردند . از آن زمان به بعد ، این گروه به عنوان مخالفی اصلی نسبت به رژیم و نظریه ولایت فقیه به حیات خودادامه داده است . به خاطر مخالفت نهضت آزادی ایران با رژیم به هیچ کدام از اعضای این گروه اجازه رقابت برای کسب کرسی های مجلس یا ریاست جمهوری داده نمی شود و همین طور مجوز ثبت به عنوان حزبی رسمی نیز صادر نمی گردد . ابراهیم یزدی از زمان مرگ بازرگان در سال 1995 هدایت نهضت را برعهده گرفته است . ( 25 ، پاراگراف اول )
روحانیون 
روحانیون حاضر در حوزه علیه قم ، چالشی بزرگی برای قدرت آیت الله خامنه ای محسوب می شوند. لیکن انتقاداتشان نسبت به حاکمیت وی یکسان نیست . روحانیون مخالف در یکی از این دسته جای می گیرند : 
1- روحانیون که معتقدند خامنه ای برای رهبری مناسب نیست 
2- روحانیونی که معتقدند ولایت فقیه باید بواسطه شورای رهبری و نه تنها مشخص رهبر اعمال شود  
3- دسته سوم ، آنهایی که اساساً با نظام ولایت فقیه مخالف اند . 
(25 ، پاراگراف دوم )
بسیاری از روحانیون اهل قم براین عقیده اند که خامنه ای از نظر دینی مناسب برای کسب منصب ولی فقیه نمی باشد. این روحانیون براین باورند که خامنه ای ، برعکس آیت الله خمینی به درجه مرجعیت تقلید نرسیده و بنابراین مناسب جایگاه رهبری نیست . این گونه اهانت به اقتدار خامنه ای ، آنها را به یکی از بزرگترین چالش های مشروعیت رژیم تبدیل کرده است. برای منصب رهبری ، بسیاری از این روحانیون طرفدار علی منتظری هستند که در برهه ای ، شدیداً حامی آیت الله خمینی و جانشین احتمالی وی بود. منتظری را برای این جایگاه بسیار مناسب می دانستند ولی انتقادات او از رژیم نهایتاً منجربه برکناری وی از سمت جانشینی و حصر خانگی وی در قم شد. او هم چنان در میان اصلاح طلبان و چپهای مسلمان به خاطر طرفداریش از جدایی هرچه بیشتر تشکیلات دینی از دولت و طرفداریش از دولتی میانه رو و انتخاب دموکراتیک رهبر ، دارای مجوبیت است . (25 ، پاراگراف سوم )
دیگر روحانیون در قم براین باورند که نظام ولایت فقیه درست اجرا نشده است. این گروه معتقد به حکومت یک فقیه نیستند و در عوض به شورایی از روحانیون به نام شورای فقها می اندیشند. این شورا مشتمل بر عالی رتبه ترین روحانیون خواهد بود تا به صورت دسته جمعی بر تصمیمات دولت نظارت داشته باشند . (26 ، پاراگراف اول )
سومین گروه از روحانیون مخالف ، نظام ولایت فقیه را یه صورت کلی نا مشروع قلمداد می کنند. این روحانیون استدلال می کنند که عقیده انتخاب یک رهبر ، از مبنا موجب وهن دین است ، چرا که تنها امام دوازدهم رهبر مشروع شیعه است . از این دیدگاه ، ولایت فقیه ، بنایی نا مشروع است که به تمامیت دین و قدرت روحانیون صدمه وارد می کند . آیت الله علی سیستانی در نجف ، مهمترین نماینده این گروه از روحانیون مخالف است . (26 ، پاراگراف دوم )
مجاهدین خلق 
مجاهدین خلق که به عنوان گروه شورای ملی ایران نیز شناخته می شود ، گروهی نظامی است که هدف آن برانداری دولت ایران است . دولت ایالات متحده و اتحادیه اروپا ، این گروه را در رده سازمانهای تروریستی قرارداده اند . این سازمان که در اوایل دهه 60 میلادی شکل گرفت . در ابتدا در پی سرنگونی شاه و حمله به شبکه حامیان غربی وی بود. در طول دهه هفتاد میلادی ، مجاهدین خلق حملات تروریستی و قتل هایی را برعلیه دولت شاه و شهروندان و نظامیان امریکایی در ایران صورت دادند . این گروه از تسخیر سفارت امریکا و گروگانگیری متعاقب آن حمایت نمود ولی خیلی زود پس از آن هدف حملات روحانیون قرارگرفت . هزاران نفر از طرفداران مجاهدین خلق کشته شدند و سران این گروه در سال 1981 به پاریس گریختند. در طول جنگ ایران و عراق ، صدام کمکهای مالی خود را از این گروه دریغ نکرد . پس از اخراج اعضای این گروه از فرانسه درسال 1987 ، مجاهدین مرکز فرماندهی خود را به عراق منتقل نمودند و شروع به وارد کردن حملاتی برعلیه ایران از پایگاههای خود در خاک عراق کردند و بدین وسیله ، خشم و نفرت بسیاری از ایرانیان را برانگیختند . همین طور در اوایل دهه 90 میلادی ، این گروه حملاتی را به سفارتهای ایران در 13 کشور دنیا صورت داده علاوه بر حمایت صدام حسین در عراق ، این سازمان کمکهایی را از ایرانیان تبعیدی حاضر در اروپا و ایالات متحده دریافت کرده است. ( 26 ، پاراگراف سوم ) 
مجاهدین خلق به اجرای عملیاتهای تروریستی علیه رژیم ایران ادامه می دهند ، لیکن این سازمان بدلیل حضور امریکا در عراق با موانع بسیاری روبرو شده است. درحالی که رژیم صدام حسین در گذشته حمایتهای مالی فراوانی از این گروه به عمل می آورد دولت جدید عراق رویه دیگری را در پیش گرفته است. از جولای 2004 ، قریب به 3500 نفر از اعضای مجاهدین خلق تحت معاهده چهارم ژنو که غیر نظامیان را در طول در گیری های نظامی محافظت می کند ، به عنوان « افراد محافظت شده » در کمپ (پادگان) اشرف در عراق مستقر شده اند. حدود 300 نفر دیگر نیز پس از تضمین مجازات نشدنشان توسط دولت ایران به این کشور بازگشتند . ( 27 ، پاراگراف اول )
اگرچه عنوان مجاهدین خلق هم چنان در لیست وزارت امور خارجه امریکا از سازمانهای تروریستی وجود دارد و اگرچه سازمان دیده بان حقوق بشر از اعضای این گروه به دلیل شکنجه و دیگر نمونه های سوء رفتار انتقاد کرده است ، این سازمان دارای حامیانی در داخل دولت ایالات متحده است . به دلیل دیدگاههای ضد رژیم این گروه ، بعضی از دولتمردان ایالات متحده بر این عقیده اند که ممکن است مجاهدین خلق بتواند کلیدی برای بی ثبات کردن یا براندازی دولت ایران باشد. رهبری این گروه استدلال می کند که نباید دیگر آنها را به عنوان سازمانی تروریستی تلقی کرد. مریم رجوی ، معاونت سازمان مجاهدین خلق اظهار داشته است که این گروه در حال حاضر به دموکراسی و انتخابات آزاد پایبند است. اتهاماتی که اعضای سابق سازمان برعلیه این گروه وارد کرده اند ، صحت و سقم اظهارات رجوی را باتردید روبرو می کند. این افراد اظهار می دارند که این سازمان گروه تروریستی فرم مانندیست که اگر در ایران به قدرت برسد ، رجوی نظامی دیکتاتوری را بنا خواهد نهاد. با توجه به پیشینه تروریستی و تجاوز گری های این سازمان ، در صورت به قدرت رسیدن ، بعید به نظر می رسد که این گروه طرفدار اهداف امریکا در ارتقای ثبات و دموکراسی در منطقه باشد . ( 27 ، پاراگراف دوم )
روشنفکران دینی 
در میان روشنفکران دینی ایران ، دکتر عبدالکریم سروش یکی از تاثیر گذار ترین چهره هاست . به عنوان یکی از اساتید دانشگاه تهران ، سروش در بد و امر از انقلاب اسلامی حمایت می کرد. او بعدها دیدگاههای خود را تغییر داد و از این موضع وارد شد که دین باید شامل عقلانیت و دیدگاهها علمی نیز بشود. بواسطه همین آرا ، سروش به فیلسوفی مشهور و مورد توجه تبدیل شد . وی در عین حالی که دائمی بودن نوشته های قرآن را می پذیرد ، تفسیر روحانیت شیعه از قرآن را مورد تردید قرار می دهد و قدرت برگزیدگان را بدون اینکه مستقیماً به مخالفت با رهبری برخاسته باشد. به چالش می کشاند و او استدلال می کند که اسلام با دموکراسی سازگار است . سخنرانی های وی در ایران اغلب توسط متعصبین مذهبی انصار حزب الله قطع شده است . آراء و نظریات سروش در میان دانشجویان ، روشنفکران ، دینی و تکنوکراتها متداول و محبوب است . ( 28 پاراگراف اول )
محسن کدیور یکی دیگر از روشنفکران دینی اصلاح طلب و تاثیر گذار در ایران است . به عنوان یک روحانی ، وی بسیار بحث برانگیز ظاهر شده است ، چرا که استدلال های وی برعلیه نظام ولایت فقیه بوده است. نوشته های کدیور از این ادعا حمایت می کند که این نظام توسط روحانیون بناشده ، پس بنابراین می تواند مورد نقد قرارگیرد. با به کار گرفتن خدا شناسی شیعه ، وی استدلال می کند که باید به مسلمانان اجازه داد تا رهبران خود را به صورت دموکراتیک انتخاب کنند. کدیور ، بین سالهای 1999 ، 2000 به خاطر دیدگاههایش به زندان افتاد ولی هم چنان به فعالیت خود در جنبش اصلاحات ایران ادامه می دهد . ( 28 پاراگراف دوم ) 
مشارکت سیاسی ایرانیان
در سال 1997 که محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد ، میزان مشارکت مردم در انتخابات 80 درصد بود که حمایت عمومی گسترده مردم از دیدگاههای اجتماعی لیبرال منشانه و نظرات دموکراتیک وی را نشان می داد. به پیروزی خاتمی به دید اعتراضی به راستهای سنتی و حکمی برای تغیر و اصلاح نظام سیاسی و آسان شدن سخت گیری ها بر آزادیهای افراد نگریسته می شد. ( 29 ، پاراگراف اول )
تا سال 2003 ، بسیاری از ایرانیان ، ریاست جمهوری خاتمی و برنامه هایش را برای آزادی در نظام سیاسی را شکست خورده می داستند. خاتمی با تعهد به اصلاح نظامی که فاسد انگاشته می شد و ایجاد انقلاب و تحول در مشروعیت شکننده آن به قدرت رسیده بود. به محض انتخاب شدن ، او رویه ای احتیاط آمیز را در پیش گرفت که در پی اصلاحات روز افزونی بود ولی از پی گیری تغییرات وسیع دست کشید. شورای نگهبان و قوه قضائیه با موفقیت ، در روند اصلاحات وی کارشنی می کردند و عده ای از حامیان وی را در میان روشنفکران در رسانه ها مورد هجوم قراردادند. در آن زمان نیروهای محافظه کار در دولت قادر بودند که از نظام برای تقویت برنامه هایشان استفاده کنند و این درحالی بود که نیروهای تغییر طلب را دچار تحلیل می کردند. به عنوان نمونه ، در سال 2000 ، خاتمی و حامیان وی سعی در گسترش میزان نظارت مجلس بر بازوهای (اجزا) مختلف دولت کردند که مستقیماً زیر نظر رهبر اداره می شدند. موضوع برای تعیین تکلیف به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع داده شد و رای این مجمع بر آن شد که مجلس اجازه بررسی عملکرد این سازمانها را ندارد. این مورد در کنار موارد مشابه دیگر موجب تضعیف مجلس اصلاح طلب برای تغییر در نظام شد. با پایان دوره تصدی خاتمی ، مخالفین محافظه کار آشکارا تلاشهای وی را با شکست مواجه کرده بودند . در انتخابات سال 2005 مردم از شیوه وی و دیگر اصلاح طلبان نا امید شده بودند. ( 29 پاراگراف دوم )
با پایان دوره تصدی خاتمی ، بسیاری از رای دهندگان راضی به تصدی یک محافظه کار بر پست ریاست جمهوری بودند و اگر قراربود کاندیدای اصلاح طلبی برسرکار آید ، کمتر توقعی به تغییر وضع موجود داشتند . مدعیان اصلی در انتخابات ژوئن 2005 شامل : رفسنجانی رئیس جمهور پیشین و پراگماتسیتی محافظه کار ، علی لاریجانی رئیس سابق سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان فردی محافظه کار و مذاکره کننده اصلی برسر مسائل هسته ای ایران می شدند. شخصیتی اصلاح طلب به نام مهدی کروبی نیز کاندیدایی قدرتمند پنداشته می شد. ( 30 ، پاراگراف اول )
گمانه زنی های اولیه در این مورد که رای دهندگان دست به تحریم انتخابات میزنند غلط از آب درآمد . در دور اول میزان مشارکت افراد در انتخابات 62 درصد تخمین زده شد. حتی اگر در ارائه این آمار توسط رهبری ایران اغراق شده باشد. نظر عموم براین بود که بیش از نیمی از واجدین شرایط در رای گیری دور نخست شرکت نموده اند. این موضع صحت نتایج را در نظر بسیاری از ایرانیان تایید نمود. در دور دوم ، میزان شرکت کنندگان از مجاری رسمی کشور ، 55 درصد گزارش شد . (30 ، پاراگراف دوم )

لیکن نظر مهدی کروبی موجب لکه دار شدن نتایج انتخابات شد ، وی ابراز داشت که فرزند رهبر ، شورای نگهبان ، سپاه پاسداران و بسیج با باج دادن یا تحت فشار قراردادن بعضی رای دهندگان ، موجب تغییر آرای آنها به سمت احمدی نژاد شده اند. برخی تحلیگران این مساله را تایید می کنند که احمدی نژاد بدون کمکهای غیر قانونی قادر به پیروزی در انتخابات نبوده است ، اگر چه همه آنها تصدیق می کنند که احمدی نژاد در دور دوم ، قطعاً خود پیروز میدان بود. ( 30 ، پاراگراف سوم )
پیروزی احمدی نژاد را می توان به عوامل گوناگون معطوف نمود. احمدی نژاد برروی مسائلی دست گذاشت که به مذاق مردم خوش آمد. در تبلیغات انتخابات ، ستادوی بر شیوه بی پیرایه زندگی وی و مشی محافظه کارانه وی دست گذاشته بود. او یک ملا نبود. نا امیدی عمومی از حکومت ملاها ، این ویژگی وی را بسیار به نفع وی برجسته کرد . او با پیش زمینه ای از طبقه کارگر برخاسته بود که به مذاق ایرانیان کم در آمد که توده عظیمی در انتخابات هستند خوش آمد و در عین حال وی مهندسی است دارای مدرک دکترا او در سپاه پاسداران به عنوان سرهنگی ذخیره خدمت کرده است و آنچنانکه که خود ادعا می کند ، متمایل به شیوه بنیادگرای است . وی همیشه به هنگام گرفتن عکس یا فیلم از وی لباس چروک خاکستری رنگی به تن داشت . تبلیغات سیاسی و زندگی فقیرانه وی در تضاد با روش زندگی تجملاتی و ثروت رفسنجانی و هم قطارنش بود. مشخص است که گروه قابل توجهی از رای دهندگان به تصویر و پیام های پوپولیستی احمدی نژاد می نگریستند و به توجه وی به موضوعات اقتصادی روز مره علاقه مند بودند . ( 31 ، پاراگراف اول ) 
مسائل مربوط به دموکراسی و حقوق بشر مشخصا در مبارزات انتخاباتی وی مطرح نبودند. اصلاح طلبان در انتخابات بر روی مطالبه این حقوق سیاسی سرمایه گذاری کرده بودند و با فهمیدن اینکه این موضوعات آنچنان که توقع می رفت سروصدا به راه نینداخته اند ، بسیار ناامید شدند حضور ضعیف اصلاح طلبان در دور نخست انتخابات موجب شد که رفسنجانی به عنوان کاندیدی اصلاح طلب در دور دوم به مصاف احمدی نژاد محافظه کار برود ، تصویری که بعید نیست بسیاری از طرفداران اصلاحات را از خود رانده باشد. ( 31 ، پاراگراف دوم )
تاحدودی ، به نظر می رسد احمدی نژاد دارد به عنوان نماینده کاریزماتیک رهبر غیر کاریزماتیک عمل می کند. آیت الله خامنه ای و حامیان وی بسیاری از اهرم های قدرت را درون دولت کنترل می کنند . مجلس نیز با استفاده از قدرت خود چندین مورد از وزرای انتخابی احمدی نژاد رای نداده است . اما در حال حاضر دولت دچار مشکل عمده ای در توضیح این مساله شده است که وجود انشعابات سیاسی در درون دولت مانع از آن می شود که ایران در برابر موضوعاتی که از اهمیت بین المللی برخوردارند سرتسلیم فرود آورد. در دوران ریاست جمهوری خاتمی ، اصلاح طلبان می توانستند ناتوانی هایشان را به رفتار کلی محافظه کاران نسبت دهند. بالعکس ، محافظه کاران می توانستند توجه ها را به ناتوانی اصلاح طلبان در پیش بردن کشور جلب کنند. در دولت احمدی نژاد ، صرفاً محافظه کاران مسئول موفقیت یا شکست سیاستهایشان خواهند بود. بی اثر بودن این دوران ، می تواند نارضایتی ها را از حزب محافظه کار و بطورکلی از نظام افزایش دهد . ( 31 ، پاراگراف سوم )
سیاست و مشروعیت در ایران 
در حالیکه میزان مشارکت مردم در انتخابات نسبتاً گسترده بود ، کنترل شدید کاندیداهای مجلس و ریاست جمهوری ، مشروعیت آراء را زیر سوال می برد. وجود شبکه های غیر رسمی نیز برای تقویت و تضعیف این احساس که تغییر در روشها را مي توان با ساز و کارهای دموکراتیک حاصل کرد نیز موثر بود. اغلب به دولتمردان منتخب به دید افرادی درمانده یا افرادی که در پی منافع دیگران هستند نگریسته می شود که این موضوع به خاطر نقش احاطه کننده رهبری دینی برفرایند سیاستگذاری ایران است . (32 ، پاراگراف اول)
انشعابات در درون دولت و انتخابات منعکس کننده دو دیدگاه کاملا متمایز در مورد آینده ایران است . محافظه کاران قویاً معتقدند که دولت باید پایبند به انقلاب اسلامی و برتری ولایت فقیه بماند و می بایست این مهم را بواسطه حفظ اقتدار دولتی بر همه حوزه های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی به انجام برساند . اصلاح طلبان اصرار می کنند که برای کسب مشروعیت ، رهبری باید افکار عمومی را آزاد بگذارد و صادقانه منعکس کننده افکار عمومی باشد. بسیاری از اصلاح طلبان طرفدار نقش پررنگ در دولتند لیکن بدین مساله معتقدند که باید به عقاید و تفاسیر متفاوت از احکام اسلام اجازه بروز و ظهور داده شود . هم چنین اصلاح طلبان بیشتر حامی نظارت دولت برسازمانها و مسئولان دینی هستند. این دیدگاه مورد تکفیر محافظه کاران دینی است ، چرا که معتقدند ارگان های مذهبی نیازی به نظارتی بجز نظارت رهبری ندارند . (32 ، پاراگراف دوم )
محافظه کاران در مورد جایگاه و میزان تاثیر گذاریشان در ایرانی اصلاح شده نگران هستند. آنها براین عقیده اند که اصلاحات در نهایت موجبات تضعیف رژیم سیاسی انقلابی را فراهم خواهد کرد. به منظور حفظ جایگاه سیاسی و ایدئولوژیکشان از حمله اصلاح طلبان محافظه کارها ، اصلاح طلبان را به پیشبرد برنامه های غرب متهم می کنند. با پروبال دادن به این مساله در قالب « غرب در برابر اسلام » بجای « دموکراسی در برابر اقتدار گرایی » روحانی برگزید قادر بوده است که در این مجادله پیروز باشد. (32 ، پاراگراف سوم )
نظارت رسمی ایالات متحده و دیگر رهبران خارجی در مورد مشروعیت سیاسی دولت ایران ، در داخل ایران شنیده می شود ، پخش می شود و مورد بحث قرار می گیرد . این نظرات ، بحثها و مجادلات ایراینها را در مورد مشروعیت سیاسی رژیم تحت تاثیر قرارداده است . در طول انتخابات ریاست جمهوری سال 2005 ، هم رژیم و هم رای دهندگان ، بیانات جرج دابلیو بوش را در مورد فرایند انتخابات ایران به عنوان یک چالش آشکار می دیدند. اظهار نظرهای وی آشکارا موجب افزایش شرکت مردم در انتخابات در واکنش به نظرات انتقادی او شد . این رویداد میزان توجه و واکنش ایراینها را به اظهارات ایالات متحده در مورد موضوعات داخلی ایران نشان داد. در این فضا ، چنانچه اقدامات امریکا در جهت تغییر رژیم در ایران باشد ، احتمالا موجب واکنش منفی خواهدشد. هرگاه مردم ایران با انتقاداتی از جانب ایالات متحده مواجه می شوند ، بیشتر ایراینها این اقدام امریکا را موجب سهیم شدن این کشور در مشکلات نظام سیاسی ایران می دانند و بدین واسطه شهروندان ایرانی حول رژیم جمع می شوند . ( 33 ، پاراگراف اول )
اگر چه شورای نگهبان موجب محدود شدن نامزدهای شرکت کننده در انتخابات 2005 شد ، لیکن نامزدهایی که دارای دیدگاههای متفاوتی بودند ، به دور دوم راه یافتند. سه نامزد نخستی که در دور اول بیشترین میزان آراء را به خود اختصاص داده بودند ، رفسنجانی، احمدی نژاد و کروبی نماینده طیف های متمایزی در حوزه سياست بودند. در دور دوم نیز رای دهندگان ایرانی به دو نامزد باقی مانده به عنوان انتخابهای متمایز می نگریستند . (33، پاراگراف دوم )
میزان مشارکت قابل توجه مردم در انتخابات و پذیرش این موضوع که فرد پیروز در انتخابات ، تصدی این پست را برعهده خواهد گرفت ، مشروعیتی به نظام ایران مي دهد که دولتهای آشکارا اقتدار گراتر نیز فاقد آن هستند . گمانه زنی های بین المللی در این مورد که نارضایتی عمومی از مشروعیت رژیم می تواند منجربه بروز تغییری سیستمی در دولت ایران شود را باید به خاطر حمایت نسبتاً وسیع مردم از حداقل بخشهایی از نظام سیاسی ، تعدیل نمود که البته می توان نمود این حمایت را در مشارکت گسترده مردم در انتخابات به عنوان فعالیتی داوطلبانه به وضوح مشاهده کرد ( 33 ، پاراگراف سوم )
دورنمای سیاسی 
نظام سیاسی ایران ، توانایی خود را در مقابله با مخافتها نشان داده است. ایران دارای نظامی پیچیده با ساختارهایی موازی برای اعمال اقتدار دینی و بوروکراتیک است . این نظام تو در تو ، هم قدرت در هم شکستن مخالفتها را از داخل دارد و هم قابلیت مطابق شدن با نظرات مخالف این سیستم شهروندان را در امورسیاسی مملکت دخیل می کند ولی این رویداد به طرزی کنترل شده رخ می دهد. شهروندان می توانند برای گرفتن پاسخ در مورد مشکلات اداری یا دیگر مسائل مربوط به دولت که در زندگی روزمره شان با آنها برخورد می کنند به کانالهایی که برای پاسخ گرفتن آنها در نظر گرفته شده مراجعه کنند . وجود یک رئیس جمهور منتخب مردم با تشکیلات اداری دولتی که زیر مجموعه وی قرار می گیرد . جایگاه رهبر را از خشم و تنفر عمومی در بسیاری از جریانها مصون می دارد. (34 ، پاراگراف اول )
بهدلیل مواجهه با محدودیتهای قوی که برقابلیتهای ایجادی گروههای سیاسی وارد است ، آنهایی که به صورت دموکراتیک مخالف نظام سیاسی ایران هستند ، قادر به سازماندهی نمی باشند. رقبای رژیم که مانند سازمان مجاهدین خلق مایل به استفاده از زور هستند ، به شدت بی اعتبار شده و در تبعید به سر می برند . ( 34 ، پاراگراف دوم )
حس میهن دوستی در ایران با شور بسیاری وجود دارد. گرچه شهروندان ممکن است از نظام ، روحانیون و رئیس جمهور انتقاد کنند ، احساس اکثریت ایرانیها این است که به کشوری واحد تعلق دارند و این علی رغم تنش هایی است که حول تفاوتهای قوی در ایران رخ می دهد. رویدادهای تاریخی در حافظه ملی ایرانیان که شامل واگذاری حقوق نفتی و دیگر منافع ایران به بریتانیا و کودتای سیا و بریتانیا برعلیه مصدق می شود ، موجب تقویت این حس میهن دوستی شده است. در مورد تهدیدات خارجی ، ایراینها با هر مشی سیاسی ، همه در زیر پرچمی واجد جمع می شوند. میهن دوستی و احساس صدمه دیدن در گذشته از جانب امریکا و انگلیس ، تاثیر بسزایی برنظر عموم در مورد موضوعات هسته ای داشته است . ایراینها طرفدار توانایی دولتشان در اتخاذ تصمیمی مقتدرانه در این موردند و این موضوع چندان ارتباطی با ضرب یا دسته ای که دولت متعلق به آن است ندارد. (34 پاراگراف سوم )
تغییر نظام مند نیازمند حرکت از داخل ایران است . حمایت از اصلاح طلبان در انتخابات آینده می تواند منجربه بروز تغییرات تدریجی گردد. وجود توده معتقدی از مردم نا امید از نظام اقتدار دینی می تواند نهایتاً منجربه بروز تغییری انقلابی تر در نظام شود. واکنش های گذشته جامعه ایران به فشارهای خارجی متوجه دولت براین مطلب گذاشته است که بعید به نظر میرسد مداخله مستقیم کشورهای دیگر در آینده سیاسی ایران ، موجب برانگیختن حمایت قابل توجهی از داخل گردد. (35 ، پاراگراف اول )